خدای مهربان من!
خدای زیبای من!
خدای تمام حس های قشنگ!
خدای تمام لبخند های دلپذیر!
خدای تمام دل های امیدوار و ناامید!
خدای من، خدای من، خدای من...
خدای مهربان من!
خدای زیبای من!
خدای تمام حس های قشنگ!
خدای تمام لبخند های دلپذیر!
خدای تمام دل های امیدوار و ناامید!
خدای من، خدای من، خدای من...
تا قبل از این فکر میکردم میتوانم متفاوت باشم، میتوانم شرایط را برای زندگی آینده ام خیلی متفاوت رقم بزنم، میتوانم با تلاش هایم زندگی ای با رنگی متفاوت از زندگی اطرافیانم و جایی که در آن متولد شده ام بسازم.
فکر میکردم اگر بخواهم میتوانم مسیر زندگی نسلی که قرار است از من متولد شوند را تغییر دهم.
ریحانه عزیزم منو به این چالش دعوت کرد. و من نیز شما را دعوت میکنم:)
خیلی تکراری میشه بیام بگم دستخطم خوب نیست و فلان:)
به قول دوستام با اینکه خوشگل نیست ولی خوانا هست:دی
بله اینگونه از درون کاستی ها نقاط قوت بیابید:)
کی بود گفت خوانا هم نیست؟؟بیاد جلو، زنده میخوامش:)
یکی از ویژگی هایی که من به شدت ازش بیزارم و پتانسیل اینو داره که در عرض چند دقیقه یه آدم رو از چشمم بندازه، بی مسئولیت بودنه!
و چیزی که من فکر میکنم اینه که خیلی از آدم ها نسبت به این ویژگی بی اعتنا هستن و سعی نمیکنن که مسئولیت پذیری رو تو خودشون پرورش بدن و مسئولیت پذیر باشن.
چرا نخواهم خوابید؟
چون که یک هفته است که میخواهم پستی بنویسم اما فرصتش پیش نمیآید!
حالا هم نه اینکه فرصتش را داشته باشم، نه.میشود گفت که یک انگیزه ی درونی باعث میشود که الان در حالی که دارم از شدت خواب و خستگی میمیرم با خودم بگویم اول پست بعدا خواب!
داشتم به این فکر میکردم که چه چیزیه که با ساده ترین حالت ممکن حال من رو خوب کنه و دو تا شرط داشته باشه یک اینکه تکراری نباشه و قبلا تو وب ازش حزف نزده باشم و دو اینکه در لحظه حاضر باشه و نیاز به کار خاصی نداشته باشه وگرنه در این صورت چیزهای حال خوب کن زیادن!
۱_نمیدونم چه حکایتیه اسم من انقدر تو لیست اساتید تو چشمه؟!
چه اون موقع که دانشگاه حضوری بود و لیست نام ها فیزیکی چه الان که لیست نام ها اون گوشه ی صفحه ی سیستمه!