سعی می‌کنم که نگذارم خراب شود!

می‌نویسم از این روزهایم تا بعد ها که در تنش قرار گرفتم با خود بگویم این نیز بگذرد مانند قبلی ها که گذشت...

نمی‌دانم از چیست، اما دو سه روزی است که تا حدودی خنثی شده ام، دو سه روزی است که آنچنان خبری از گریه ها نیست، دو سه روزی است که کمی آرام شده ام. نمی‌دانم شاید باز هم آرامشی قبل از طوفان باشد، شایدم نه...

  • ** گُلشید **

آخر یه شب این گریه ها سوی چشمامو می‌بره!

تو این مدت خیلی کم به وبلاگ سر زدم!

یعنی سر میزدما، اما تهش می‌شد نگاه کردن لیست پست های جدید و نخوندنشون!

فقط گاهی بعضی وبلاگ هارو میخوندم.

قصد نداشتم که این روزا چیزی بنویسم.

نمی‌دونم عادت بدیه که وقتی غم و سختیا میان سراغم حرف زدن برام سخت می‌شه.

  • ** گُلشید **

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan