۲۹ آذر
دیروز حوالی ظهر که بیکار شده و دستم را زیر چانه ام زده بودم تا به این فکر کنم که چه کار کنم و به هر کاری که به ذهنم میرسید برچسب حوصله ات را ندارم میخورد ناگهان نرگس به ذهنم آمد و یادم آمد که بعد از چهلم پدرش میخواستم بهش زنگ بزنم و اما حالا بیش از دو هفته از چهلم گذشته و من هنوز با نرگس تماس نگرفته ام