پراکنده نوشت ۷

داشتم به این فکر می‌کردم که این پراکنده نوشت رو چجوری و با کدوم یک از موارد شروع کنم که یهو یادم افتاد چند وقته تو پست هام شعر ننوشتم این بود که تصمیم گرفتم برم یه چند بیت شعر بخونم و یکیش رو اینجا بنویسم تا به دنبالش باقی حرفا هم بیاد.

  • ** گُلشید **

پراکنده نوشت ۶

با "یا حبیب من لا حبیب له" شروع می‌کنم که اگر روزی در آینده به عقب بازگشتم یادم بیاید که نباید یادم برود این فراز زیبا را که هر بار با خواندنش اشک در چشمانم حلقه می‌زند، که یادم بیاید که هر وقت او را یادم برود حالم این چنین پریشان می‌شود، که یادم بیاید حال این روزهایم را که اگر او نبود نمی‌دانم چه می‌شد...

  • ** گُلشید **

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan