بذار که کوله بارمو رو شونه ی شب بذارم.

۱_نوشته بود:

‏دلم از اون موقعیت ها میخواد که با دوستم داریم از خنده می‌ترکیم بدون اینکه حتی دلیلی برای خندیدن وجود داشته باشه.

:)

یاد روزای کارشناسیم افتادم که چقدر بی دلیل و بی بهونه می‌خندیدیم، یبار من و نرگس قبل از وارد

  • ** گُلشید **

تو پیگیر دلشوره های منی!

یادمه اون موقع ها که دبیرستان بودم معلم ریاضیمون( که قبلا در موردش یه چیزایی نوشتم) میگفت من الان هر چی که دارم از معنویت دوره ی نوجوونی و جوونیم دارم!

دیشب قبل خواب تو حالت تشویش بودم، نگاهم تو تاریکی به سقف بود، ذهنم مثل کلاف های تو در تو و در هم پیچیده بود.

  • ** گُلشید **

تغییر

امروز اولین امتحانم بود. امتحان خوبی بود.

البته بگم که طبق تصمیم دانشکده به خاطر وضعیت انلاین بودن تدریس و امتحانا بخش زیادی از نمره به فعالیت های کلاسی و پروژه ها تعلق میگیره( یعنی چیزی حدود ۶۰ درصد).

  • ** گُلشید **

خدا هست!

از قشنگ ترین داستان های واقعی( معجزه) که شنیدم!

اینجا

  • ** گُلشید **

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan