۲ و ۴ سالگی:)

همین روزا تابلوی ۲۴ ام زندگیم رو تحویل دادم و ۲۵ امین تابلو رو تحویل گرفتم!

عملا تا الان ۲۴ تابلوی نقاشی تو گالری زندگیم دارم!

زندگی ای که شبیه نقاشی کشیدنه.

ممکنه یکی ۲۴ تا مداد رنگی بهش داده بشه، یکی ۱۲ تا، یکی ۵ تا، یکی ۳۶ تا و...

  • ** گُلشید **

مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری!

یک روزهایی شاید تا همین دو سال پیش، وقت هایی که می‌نشستم و در گذشته هایم گشتی می‌زدم تا به خیال خودم از اشتباه هایم درس بگیرم، در آن لابه لا یک آن می‌دیدم رسیدم به جایی که

  • ** گُلشید **

تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان!

گاه در برابر گذرگاه های حساس و شاید هم سخت همچون کودکی می‌شوم که ترس از عبور از گذرگاه، او را از گام برداشتن باز می‌دارد؛ سرش را بالا می‌گیرد و با نگاهی ملتمسانه دستش را به سوی مادرش دراز می‌کند تا او را از آن معبر حساس عبور دهد.

  • ** گُلشید **

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan