وقتی که شروع میکنی به ورق زدن دفتر خاطرات ذهن و با هر ورق میری عقب تر و عقب تر، اون قدر که میرسی به اون دور دورا، اون جایی که شاید الان ازت دور باشه ولی نزدیک
وقتی که شروع میکنی به ورق زدن دفتر خاطرات ذهن و با هر ورق میری عقب تر و عقب تر، اون قدر که میرسی به اون دور دورا، اون جایی که شاید الان ازت دور باشه ولی نزدیک
سلام دوستان بازم با یه چالش در خدمتتونم:)
نویسنده ی وب سکوت این چالش رو راه انداختن و باید ۱۰ کاری که میخوایم قبل از مرگ انجام بدیم رو بنویسیم.
ممنونم از نویسنده ی وب تکرار یک تنهایی بابت دعوتم به این چالش.
خیلی وقتا هممون( البته شما رو نمیدونم بیشتر خودمو میگم) از یاد مرگ غافل میشیم و همین باعث میشه اونجور که باید زندگی نکنیم
به نام خالق عشق
میخواهم شروع کنم به نواختن نُت های عاشقانه و تنهایی ها و نمیدانم و چقدر سخت است این نداستنِ شروع کردن با کدامین نُت ها.
به نام آرامبخش دل ها
(اینجا گوشه ای از گرین گیبلز منه)
اوایل تصمیم داشتم تو این قاب فقط از چیزای خوب بنویسم، فقط از لحظه های قشنگ بنویسم، فقط از لبخند ها بنویسم، چیزایی بنویسم که کسی رو غمگین نکنه...!