و من امروز آسمان را آبی تر دیدم!

آن حسی که سبب می‌شود خورشید را پر فروغ تر و درخشان تر ببینی، پاییز را زیباتر، برگ های زرد و نارنجی و قرمز درختان را زرین تر، آتشین تر و گلگون تر بنگری

  • ** گُلشید **

و نوشتن معجزه می‌کند!

با خودم گفتم یکبار هم که شده قلم به دست شو و ادای این آدم های باکلاس جدی را دربیاور و هر چه می‌بینی و فکر می‌کنی و می‌شنوی و حدس میزنی و مطمئن هستی را روی کاغذ پیاده کن که نوشتن نتیجه خواهد داد و حتی اگر نتیجه هم ندهد حداقل کمی تو را آرام خواهد کرد.

  • ** گُلشید **

چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم...

صبح زود باشد و هنوز اثر باران شب گذشته در چهره ی زمین نمایان باشد، صبح باشد و دوباره آسمان رعدی بزند و دلبرانه غرشی کند و کوچکی هم ببارد... صبح باشد و

  • ** گُلشید **

تا که تو بشکنی قفس، پر بکشم به سوی تو!

در کار خدا مانده ام...هرچند که عجیب نیست ماندن در کار خدا...شاید همین خود نشانی از حکمت های اوست.

اما امروز و در همین لحظه بیشتر از هر وقت دیگری در کار خدا مانده ام...که هر چه از قبل تا به الان مرورش می‌کنم برایم حیرت‌آور است...

  • ** گُلشید **

صدا کن مرا!

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

  • ** گُلشید **

پراکنده نوشت_۱۲

۱_گفته بودم که روزهای کاریم تو شرکت جدید قرار بود دو روز باشه، البته طبق آیین نامه وزارت سه روز حضور ملزمه اما طبق صحبت ها و پافشاری های شرکت با معاونت، به دو روز رضایت داده بودند. روزی که برای تاییدیه به معاونت رفتم

  • ** گُلشید **

پراکنده نوشت۱۱

۱_حالات روحی این روزام یه مدل عجیبیه، یه حالت راکد بودن و یه حسی از سکون داشتن، یه جوریه که انگار کلا خنثی باشم در برابر خیلی چیزا، در برابر نگرانی ها، شاذی ها، غم ها، ترس ها و ... و حس می‌کنم نیاز دارم به چیزی که منو از این حالت سکون و خنثی بودن خارج کنه!

۲_تقریبا ده روز پیش بود که گل قاشقی رو از عزیزجون گرفتم و آوردم خونه

  • ** گُلشید **

ولی واقعا هر دوبار هم تقصیر من نبود:|

اوایل ترم چهار بودم که در واقع میشه اواخر سال ۹۵ ( و باز هم همان تعجب های همیشگی از گذشت این مدت در چشم به هم زدنی) که همون روزا تو دو قسمت انتهایی فک پایینم درد های شدیدی رو حس می‌کردم و خب حدس و گمان می‌رفت که درد ناشی از دندان عقل باشه و پس از مراجعه به دندان پزشکی و عکس و این داستانا مشخص شد که بعله دندان عقل است و آن هم چه دندان عقلی!

  • ** گُلشید **

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan