۱_حالات روحی این روزام یه مدل عجیبیه، یه حالت راکد بودن و یه حسی از سکون داشتن، یه جوریه که انگار کلا خنثی باشم در برابر خیلی چیزا، در برابر نگرانی ها، شاذی ها، غم ها، ترس ها و ... و حس میکنم نیاز دارم به چیزی که منو از این حالت سکون و خنثی بودن خارج کنه!
۲_تقریبا ده روز پیش بود که گل قاشقی رو از عزیزجون گرفتم و آوردم خونه، چند روز پیش هم اون یکی مامان بزرگم زنگ زد که گل هایی که برات قلمه زدم حسابی گرفته بیا ببرشون:)
عصر همون روز با مامان رفتیم خونشون، یکم نشستیم و من حسن یوسف رو دستم گرفتم و مامان هم سانسوریا رو، تو راه هم بارون نم نم میبارید و آقا انقد حس خوب داشت که نگو:)
روز قبل اینکه برم گل ها رو بیارم رفتم تو انباری دیدم یه قفسه قدیمی اونجا نشسته خاک میخوره، برداشتم شستمش و آوردم گوشه اتاق گذاشتم و الان هم زیبارویان رو روش قرار دادم، تازه اسم هم براشون گذاشتم:)
حسنا خانم( حسن یوسف)، گلی( گل قاشقی) فقط اون گل کوچولوی گلگون رنگشو ببینید:) ، سروناز( کاکتوس رعنا و بلندم) و سانیا خانوم( سانسوریا).
البته همراه اون گل قاشقی یه شمعدونی کوچولو هم از عزیزجون گرفته بودم که چند روز بعد از اینکه آوردمش مامان گلدون اون رو و گلدون سروناز رو ( سروناز رو از قبل داشتیم ولی تو اتاق من و در واقع برای من نبود) عوض کرد و بعدش شمعدونیم خراب شد:| منم بردمش بیرون که گلای دیگم با دیدنش ناراحت نشن:(
۳_بالای گل ها روی دیوار هم چندتا دیوارکوب چسبوندم.
فقط کیف میکنید برای خودم طرح چشم نظر کشیدم؟:|
و قراره یه قسمت دیگه از اتاق رو هم که هنوز نمیدونم کجاست از این گالری طور ها درست کنم و فعلا هم همین یدونشو کشیدم:)
۴_آوردن اون قفسه قدیمی کلی از مشکلات عدم جا رو برام حل کرد، کلی از وسیله هامو تو سه طبقه زیرش گذاشتم و دیوارکوب هایی هم که کشیدم و قبلا تو کارتن گذاشته بودم رو حالا اونجا گذاشتم.
۵_از جمله نیازمندی هام داشتن دوسه تا دوست پایه ای که با هم بریم کوه، بریم ورزش، بریم کافه.... و لحظاتی رو فارغ ز غوغای جهان باشیم و شایدم در حالی که کنار هم قهوه میخوریم در مورد دغدغه هایی که داریم اونم بدون تزریق ناامیدی به همدیگه، حرف بزنیم:|
۶_به عنوان حسن ختام بذارید یکی دیگه هنرام رو بکنم تو چش و چالتون:)
آخرین دیوارکوبی که کشیدم و بعدش اینستاگرام فیلتر شد و منم فعلا حوصله کشیدن هیچی رو ندارم:|
دعا کنید که از این حالت رکود خارج بشم تا چشمه هنرم که تازه داشت خروشان میشد خشک نشده:|