در هوایت بیقرارم روز و شب


در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب

روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب

  • ** گُلشید **

نوستالژی:)

چند روزی بود که یاد دوران کودکیم افتاده بودم و امروز رفتم سر جعبه ای که پر از خاطرات کودکیمه،من چندتا جعبه دارم که از بچگی هر چیزی که دوست داشتم گذاشتم داخلشون که البته یکی از اون جعبه ها رو تو کمدم جلوی چشمم گذاشتم و بقیه تو انباره.

جعبه ای که هر وقت میرم سرش همه چی برام زنده میشه...
همون روزایی که از مدرسه نیومده و ناهارو خورده نخورده مشقامو مینوشتم که تا عصر تموم بشه و
  • ** گُلشید **

داستان کوتاه_داستان خیلی ها

پوف محکمی کرد و چشماشو بست و به پشتی صندلی تکیه داد، با خودش فکر کرد:

_اخه الان چه وقت خراب شدن کامپیوتر بود تو این گیر و دار.
دوباره ذهنش جوابشو داد:
_این بیچاره دیگه عمرشو کرده،از همون اول هم که دست دو خریدیش،تا الان هم دووم آورده خودش کلیه.
  • ** گُلشید **

عاشقانه با خدا...

 

پروردگارم ...

این منم،همون بنده ی مفلوک و بی سرپناهت،همون تنهای بازمانده در بیابان خشک و بی آب و علف...

همون که بعد از مدت ها دوری از تو دوباره به آغوشت پناه آورده،همون که هر وقت

  • ** گُلشید **

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan