تجزیه و تحلیل های شب زنده دارانه:)

در حالی این پست رو می‌نویسم که از ساعت دوازده و نیم که از عروسی برگشتیم و من از ساعت یک در رخت خواب خزیدم و حتی دست به گوشی هم نزدم تا مثلا زود بخوابم چون فردا باید به سرکار بروم اما خواب به من گفت زهی خیال باطل و الان ساعت چهار هم گذشته است

  • ** گُلشید **

البته که خودمم باید چنین استقلالی رو داشته باشم!

مدتیه که خوابم به طرز بدی به هم ریخته.

شبا تا دیر وقت بیدارم و خوابم نمیبره و فکر و خیالاتم هر لحظه به یه سمتی میره. بعد از اینکه خوابم میبره هم همش خوابای پریشون و عجیب غریب میبینم. تعداد خوابای بدی که میبینم بیشتر شده، نماز صبحام اغلب داره قضا میشه و تک و توکی هم که قضا نمیشه شبیه نوک زدن کلاغه، دلم برای یه نماز صبح دلچسب تنگ شده...

  • ** گُلشید **

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan