۱۵ اسفند که پایان ناممو دفاع کردم دقیقا مصادف شد با انتشار دفترچه آزمون استخدامی آموزش و پرورش!
اصلاحات پایان نامم یه طرف، ماه رمضان و روزه گرفتن و کم انرژی بودن یه طرف، مهمونیای عید که اکثرشونم افطار بود و حتی به بعد عید هم کشیده شد و امکان پیچوندن و نرفتن نبود چرا که همه حکم پاگشا داشتن یه طرف و حجم عظیم منابع آزمون که طی حرکتی غیر منتظره امسال همشون عوض شدن و کلی منابع جدید اضافه شدن و به طرز عجیبی همه داوطلب هارو شوکه کرد هم یه طرف ماجرا. خلاصه این طرف و اون طرف ماجرا تو هر فرصتی که پیدا میکردم سعی میکردم که درس بخونم هر چند که تو حالت روزه بودن خیلی شرایط سخت بود و شاید امسال تو شبهای قدر مهمترین دعام در حق خودم این بود که اگه رسالت من تو این دنیا اینه خدا منو هر چه زودتر بهش برسونه هر چند فکر کردن به اون موضوع( شاید یک روزی ازش براتون نوشتم) ته دلمو خالی میکرد اما خودمو نباختم و گفتم من سعی خودمو میکنم اگه سر این قضیه قبول نشدم خب دیگه دست من نبوده.
تو این مدت حتی گوشم رو گرفتم در برابر تمام انرژی منفی هایی که از سمت خانوادم بهم وارد میشد که کار الانت رو چرا میخوای ول کنی و حوصله معلمی رو نداری و ...
و در این مدت فقط او بود که هر بار گفت هر چه خودت دوست داری و هر بار گفت که قبول میشی و من بهت ایمان دارم و حتی دیروز که روز معلم بود طی حرکتی سوپرایزگونه دست گلی بهم هدیه داد.
جمعه ای که گذشت روز آزمون بود و این آزمون اینطور بود که حتی ذره ای استرس هم نداشتم و به گمانم بد نبود اما به هر حال بستگی به سایر رقبا دارد هر چند که قبولی در آزمون کتبی خان اول است!
در هفته اخیر چندین بار آمدم بنویسم اما نوشتنم نیامد ولی امشب هر جور که شده بود نوشتم تا دوباره نوشتن را شروع کنم.
و البته که در دو ماه اخیر زمان هایی یافت میشد که بنویسم اما من یک اخلاق بدی دارم و آن این است که یک کار مهم ( مخصوصا مربوط به درس) داشته باشم و زمان کمی هم برایش باشد نمیتوانم برای کار هایی مثل فیلم و کتاب و وبلاگ و از این دست وقت بگذارم، حتی ممکن است وقت پرت زیادی داشته باشم و یا وقت زیادی را برای خواب بگذارم اما گویا تمرکز ندارم که به فیلم و وبلاگ بپردازم:|
نه اینکه دلم نخواهد ها، اتفاقا هوس دیدن بی مزه ترین فیلم ها و خواندن کتاب هایی که مدت هاست در لیستم هست هم مغزم را متلاشی میکند اما نمیتوانم به آنها بپردازم. تا قبل از آزمون هم برای پایان نامه چنین وضعیتی داشتم:/
و خلاصه اینکه
سلام بر آزادی:)
سلام بر فیلم، کتاب، وبلاگ، ورزش و همه کار هایی که قرار است دوباره انجام نشوند و یا به کندی پیش بروند:|