از آن شروعی که گفته بودم چهار ماه گذشت!

این روزا گذر زمان بیشتر از هر چیزی داره منو شوکه می‌کنه!

الان هم وقتی که دیدم از آخرین پستی که گذاشتم چهار ماه گذشته واقعا شوکه شدم، من آدم این همه دوری از نوشتن نبودم. البته دروغ نگفتم اگه بگم هفته ای حداقل دوبار به پنلم سر میزدم و هر چند در سکوت وبلاگ ها رو می‌خوندم.

الان هم در حالی دارم می‌نویسم که از خستگی بدنم خصوصا پاهام مال خودم نیست و شدیدا این روز ها درگیر خرید و بردن و چیدن جهیزیه هستم چرا که متاهل شدن واقعی و رفتن سر خونه زندگی خودم از رگ گردن به من نزدیک تر است.

از روز هایی که گذشت بخوام بنویسم باید بگم که شکر، همه چی خوبه، با همه چالش ها و بعضا با همه دلخوری ها و ناراحتی ها!

تقریبا هر چی که جلوتر میام پنجره های جدیدی از زندگی به روم داره باز میشه و هر بار بیشتر دارم یاد میگیرم شیوه های مقابله با چالش ها رو، شیوه های عبور از رفتار های مجردی به متاهلی رو.

آزمون آموزش پرورش قبول نشدم! خب راستش اولش خیلی ناراحت شدم اما حداقلش اینه که من برای رسیدن بهش تمام تلاشمو کردم از همون روزی که تغییر رشته دادم تا خود روز آزمون. ولی برعکس بعضیا که میگن انقدر برو تا بهش برسی من میگم گاهی وقتا هم شاید صلاح نیست که به چیزی برسی! وقتی تا جایی که ممکن بوده تلاشت رو کردی و نرسیدی شاید تو توانایی داشتن اون چیز رو نداری. و منی که این روز ها فکر می‌کنم شاید توانایی معلم شدن رو نداشتم.

از کارم تو دوتا شرکتی که میرفتم همین هفته قبل استعفا دادم و انگار که وزنه هایی چند تنی از رو دوشم برداشته شد. خب قبلا گفته بودم که به شرکت و کار و رشته قبلیم هیچ علاقه ای ندارم و به پیشنهاد همسر شرکت رو ترک کردم تا فکر و وقتم رو بذارم رو برنامه ای که همسر تو فکرشه و قراره بعدا اجراش کنیم.

و حقیقتا با اینکه فقط دو روز در هفته شرکت بودم اما فشار فکری که روی من بود کلی انرژیم رو میگرفت و حس می‌کردم که هیچ کاریم درست به جلو حرکت نمی.کنه. و یکی از دلایلی که الان با خیال راحت دارم می‌نویسم همینه که حس می‌کنم فکرم باز شده.

از اونجایی که نقاشی دکوراتیو و مدرن رو شروع کرده بودم اما همشون در ابعاد کوچک و اکثرا روی دیوارکوب بود دلم میخواست که روی بوم های سایز بزرگ شروع به کار بکنم و دلیل اینکه تا الان اینکارو نکرده بودم هزینه مواد اولیه و خصوصا بوم و مهمتر بلا استفاده بودن اون نقاشیا بود.

که حین تکمیل کردن جهیزیه به این فکر افتادم که اولین ریسک رو روی تابلوهای خونه خودم انجام بدم و در نتیجه یک بوم ۷۰ در ۷۰ و دوتا ۳۰ در ۷۰ برای کناره هاش گرفتم و در حال کار کردنم، پیکاسویی شدم واسه خودم فقط بیاید و ببینید:|

البته یک سری گند کاری های ریز داشتم که کسی جز خودم و نقاش های عزیز متوجه نخواهند شد:/

تازه از اینها بگذریم توی پیج های اینستاگرام ست های ساعت و سطل و جادستمالی رزینی دیدم که حسابی چشممو گرفت که از اونجایی که من هیچ کار هنری رو دوستندارم وقتی از عهده خودم برمیاد بدم کسی برام انجام بده این بود که برای اولین بار میخوام کار رزین هم انجام بدم و این ست رو برای اتاق خواب درست کنم و دیگه اینکه خوشبحال همسرم چه هنرمندی گیرش افتاده زن نگرفته که طلا گرفته:|

از پارسال که یه مدتی پشت سر هم وسایل نقاشی همش سفارش میدادم و

 لباس و این حرفا که کلا افتاده بودم تو سفارش انلاین و پستچی دیگه کاملا منو میشناخت دیگه تقریبا هیچ پستی تا الان نداشتم به جز دیجی کالا که اونم به خاطر هزینه ارسال کمتر همش دریافت حضوری از مرکز رو میزدم تا این مدتی که بازم پشت هم کلی سفارش آنلاین داشتم که در کمال تعجب پستچی هنوز منو یادش بود و با خودم گفتم الان میگه یا موسی ابن جعفر این الان باز افتاد رو دور سفارش آنلاین:|

حرف برای نوشتن زیاد دارم از چالش ها و اتفاقات این روز ها که ما بقی حرف ها بمونه برای پست های بعد.

  • ** گُلشید **

سلام:```)

سلام به روی ماهت:))

خوشحالم که داری میری سر خونه و زندگیت :)

ممنونم ازت یاسمن عزیزم امیدوارم همیشه شاد باشی:)

گلشید جوون 😍😍😍

 

جونتو قربون🥰😍😜

مطمئنم کلی اتفاق خوبه دیگه در راهه

خوشحالم بعد از مدتها این قاب رو دیدم :))

ممنونم عزیزم 
+خوش برگشتی:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan