شما تو کدوم دسته اید؟:)

نمیدونم چی شد که یهو یادش افتادم و خب از اونجایی که این روزا دنبال بهانه هستم تا بنویسم اومدم که ثبتش کنم.

کلا من از اون اول هیچ وقت تو قرعه کشیا اسمم درنمیومد( نمیگم شانس نداشتم یا بدشانس بودم چون از گفتن این کلمه خوشم نمیاد)

  • ** گُلشید **

اولین حقوق

هفته ی قبل با تاخیر اولین حقوقم رو گرفتم و خب قبلا فکر میکردم اگه قرار باشه روزی از خاطره ی اولین حقوقم اینجا بنویسم خیلی خوشحال و خندان و پرانرژی بنویسم ولی خب اینطور نشد!

  • ** گُلشید **

روزنوشت_ ۱۵ مهر۹۹

صبح ساعت هفت که از خونه زدم بیرون، هوا کاملا ابری بود، اثرات بارون دیشب تو کوچه و خیابون مونده بود و هوای پاییزی، عجیب لبخند و حال خوبم رو قلقلک میداد.طبق معمول تا برسم سر جاده یه آیه الکرسی خوندم.

  • ** گُلشید **

یادم میمونه ،ولی محض اطمینان...!

فصل برگ ریزی رعنای من از راه رسیده و از چند وقت دیگه حیاط و کوچه فرش میشه با برگ های قشنگش، برگ هایی که هر کدومش حکایتی از هر روز از این ۶ ماه گذشته بوده.

  • ** گُلشید **

گرچه گذشت عمر من، باز ز سر بگیرمش!

در کنج همیشگی ام می‌نشینم، اجازه میدهم هوای سوز دار نوبرانه ی پاییزی که عطر باران هم قاطی اش شده لرزه ای بر تنم بیندازد، در خیالم پتویم را دورم محکم میکنم!

بوی اولین باران پاییزی ترکیبی از احساسات مختلف را در من به وجود می آورد.

  • ** گُلشید **

مسابقه بهترین خاطره و نقل قول از پیاده روی اربعین

این روزا همش به این فکر میکنم که پارسال این موقع کجا بودم و در چه حالی بودم؟ به اینکه پارسال با خودم میگفتم دیگه پیاده روی نمیام اونم با این شلوغی، و حالا با خودم میگم که چی شد؟ پس چرا الان دلتنگ شدم؟

  • ** گُلشید **

چهل و یکم

چهل و یکم

نشر صاد

نویسنده: حمید بابایی

بخشی از کتاب:دانه ی تسبیح را مشت کردم و بدون حرف بیشتری، به سوی حوض میان حیاط رفتم، هوا بی اندازه سرد شده بود.

  • ** گُلشید **

البته میدونید که میشه هم سختگیر بود هم مهربون و خوش اخلاق:)

چند روز پیش دخترخاله، پسرش یعنی امیرمحمد ۱۰ ساله ی کلاس چهارمی رو فرستاد پیشم، البته قبلش بهم گفته بود امیرمحمد بیاد پیشت باهاش یکم ریاضی کار کنی؟ بعضی جاهارو من نمیتونم بهش بفهمونم.

  • ** گُلشید **

چیز خاصی نیست، فقط یکم غُر!

همینقدر میدونم که حدودا دو هفته ای هست که چیزی ننوشتم ولی انگار که چند ماهه نوشتنو یادم رفته!

  • ** گُلشید **

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan