گاه در برابر گذرگاه های حساس و شاید هم سخت همچون کودکی میشوم که ترس از عبور از گذرگاه، او را از گام برداشتن باز میدارد؛ سرش را بالا میگیرد و با نگاهی ملتمسانه دستش را به سوی مادرش دراز میکند تا او را از آن معبر حساس عبور دهد.
و من نیز شبیه آن کودک میشوم، تمام چیزهایی که بلد بودم را به فراموشی میسپارم، میشوم همان طفل نوپا که تنها چیزی که میداند این است که تو او را از بهترین گذرگاه میگذرانی...
.....................
سلام:)
حالتون چطوره؟
مدتی نبودم، از دل مشغولیا و ذهن مشغولیا گرفته تا دل و دماغ نوشتن و خوندن نداشتن باعث شد یه مدتی دور باشم.
تو این مدت بیشتر از هر چیزی درگیر درس و پروژه های عظیمی که اساتید به عنوان بخشی از نمره ی ارزشیابی برامون در نظر گرفتن و کلاسای جبرانی که به لطف کرونا که خدا بگم چیکارش کنه، بودم.
و خب یه فاصله ی ۱۰_۱۱روزه تو این بین ( شما که غریبه نیستید در گوشتون میگم یه آشنایی از نوع امرخیر که پروندش بسته شد) باعث شد که حسابی فکر و ذهنم همراه یک استرس مشغول بشه و همه برنامه ریزیام به هم بریزه.
و دوتا از ارائه هام موندن برا دقیقه ی ۹۰!
یکیش برا دوشنبه بود که اونو آماده کردم و از شانس من استاد اون روز درس داد و گفت بمونه برا جبرانی روز چهارشنبه و جبرانی امروز هم به دلیل قطع شدن سایت لغو شد:/)
و اما اون یکی که برا سه شنبه بود و و فقط متن مقاله رو ترجمه کرده بودم و تازه برا بار اول خوندم و دیدم ای وای من چقدر سخته!! و اون شب تا ۵ صبح بیدار موندم و یه اسلاید سرسری درست کردم و دعاهام مبنی بر قطع شدن اینترنت جواب نداد و به ناچار ساعت یک ظهر سه شنبه ارائمو شروع کردم.
اما چه ارائه ای:))))
فقط از رو متن و خوندم و به روش سمبلسازیون( عملیات سمبل سازی) اونو به اتمام رسوندمD: و خوشبختانه استاد از جمله اساتیدی بود که رو ارائه حساس نبود و تشکر کافی و وافی از من نمود:)
حالا اگه اون یکی ارائه رو آماده نمیکردم استاد حتی ترتیب رو به هم میزد( چون یه نفر قبل من باید ارائه میداد) و میگفت تو بیا اول ارائه بده:):
۴ تا از همکلاسیامون متاهلن، بچه هم دارن، یکیشون دوتابچه و یکیشون سه تا! اون وقت این دو نفر از همه تو درس پیگیرتر و فعال ترن:) به راستی که ایول دارن:)
جدیدا به ضبط صدا و دکلمه گویی علاقه پیدا کردم:) نه اینکه بلد باشم یا صدام دوبلوری و خوب باشه ها ولی کلا بهم میچسبه:)
دیگه چی میخواستم بگم؟
آهان ۴۱ ستاره ی روشن اون بالا دارن چشمک میزنن:) به زودی میرم سراغ تک تکشون.
فعلا همین دو بیت تا پست بعدی:)
با منِ بیکسِ تنها شده یــارا تــو بمـــان
همه رفتند از ایـن خانه خدا را تو بمـــان
منِ بی برگِ خزاندیـده دگـــر رفتنیام
تو همه بار و بری تازه بهـارا تو بمـــان
هوشنگ_ابتهاج