فقط چون که دلم نوشتن می‌خواست.

۱_کتاب یک عاشقانه آرام رو با تاخیر تموم کردم، با اینکه روند خیلییی آرومی داشت و تقریبا خالی از هیجان( احتمالا دلیل تاخیر تو تموم کردنش همین بود)، ولی من چقدر این کتاب رو دوست داشتم، چقدر نیازه که همه ما این کتاب رو بخونیم و ازش یاد بگیریم. برای من تمامش کلاس درس بود هر چند که گاهی هم سنگین و فهمش سخت!

۲_این روزا خیلی به این فکر می‌کنم که چقدر خوبه که می‌تونیم اشتباه کنیم! به اینکه واقعا بیشتر وقتا اشتباهات، خطاها و حتی گناهانی که مرتکب می‌شیم در واقع یه فرصت برای ما هستن، فرصتایی که مثل قطب نما عمل می‌کنن و خیلی چیزارو به ما میفهمونن و حتی باعث می‌شن ما تو خیلی چیزا جلو بیفتیم.

۳_یه دوره ی صوتی رشد شخصیتی چند وقت پیش خریدم و اتفاقا یه خطایی که مرتکب شدم منو سوق داد به سمت رفع و جبران اون خطا که باعث شد اون دوره رو پیدا کنم و خب برخلاف چیزی که فکر میکردم اون دوره علاوه بر رفع اون اشتباه خیلی چیزای دیگه هم به من یاد داد و من رو داره به سمت تغییرات بهتر و بزرگتری تو زندگیم سوق میده. ( احتمالا تو پست های بعدی در مورد چیزایی که یاد گرفتم بیشتر مینویسم)

۴_دارم سعی میکنم فضای اتاقم رو قشنگ و حال خوب کن تر کنم. خب یه قسمتی رو تعدادی دیوارکوب چسبوندم. یه قسمت دیگه رو میخوام یه سری نقاشی های کوچیک بکشم و بجسبونم. دوتا گلدون کاکتوس کوچیک تو هال داشتیم که به خاطر کوچیک بودنشون اونارو آوردم تو اتاق. دوتا گلدون دادم به عزیزجون که برام شمدونی و گل قاشقی قلمه بزنه. دو تا گلدون دیگه هم به اون یکی مامان بزرگم دادم که برام سانسوریا و حسن یوسف بزنه. به زودی جمع زیبارویان در اتاق کامل میشه:)

۵_دیروز از شرکتی که ماه قبل رفته بودم مصاحبه و در حالی که ناامید از تماسشون شده بودم زنگ زدن و گفتن که بیا. روزهای کاریم هم بسته به نظری که معاونت بهداشت بده یک یا دو روز در هفته میشه ( یک روز در هفته رو هم که یه شرکت دیگه از قبل میرم) و با حقوق این شرکت جدید عملا حقوقم دو برابر و یا بیشتر میشه و این خبر خوبی بود برام:)

۶_مدتیه دارم سعی میکنم از چیزایی که دوست ندارم( حالا با دلیل یا بی دلیل) در موردش بنویسم. تقریبا فکر کنم ۲۰ سالم بود که یکی از دندونام یکم خالی شده بود رفتم پرش کردم و پارسال در حال غذا خوردن بودم که حس کردم گوشه داخلی دندونم کمی شکست:| و وقتی رفتم دندون پزشکی بعد از عکسبرداری و این حرفا گفت که این دندونت ریشه نداره یعنی کلا شیریه و اصلا نیفتاده! گفت که گاهی پیش میاد دندون ریشه نداشته باشه اگه تو بچگی بیفته خب فاصلش با دندونای دیگه پر میشه ولی واسه تو نیفتاده و مونده و بیچاره تا الان هم زیادی دووم آورده. و گفت اصلا نمیشه پر کنم چون ریشه نداره و هر آن ممکنه بشکنه و تنها راه چارش ایمپلنته:|

واقعا برام خیلی ناراحت کننده بود اینکه من تا الان فقط به جز اون یه دندون پر کرده دیگه داشتم و حتی تا الان عصب کشی هم نکردم حالا یهو بخوام ایمپلنت بذارم،  به غیر از اون هزینه ایمپلنت هم خیلی گرون:|

پولامو تقریبا جمع کرده بودم که بهار برم انجامش بدم که اردیبهشت زد و گوشیم یهو هاردش سوخت و عملا بلا استفاده (در واقع میشد تعمیر کرد ولی دیگه ارزششو نداشت) و در نتیجه رفتم و گوشی جدید گرفتم.

و دوباره پولام جمع شد و این روزا باید برم سراغش دیگه.

۷_از خیلی وقت پیشا خیلی دوست داشتم که یه موسیقی رو یاد بگیرم ولی خب امکانش نبود. و از وقتی رفتم سرکار این موسیقی هم تو برنامه هام بود اما نه تو اولویت ها. یکی دو ماهی بود شدیدا سه تار افتاده بود تو سرم و قصدم بود بعد ایمپلنت شروع کنم بعدش برم سراغ اون و خوشبختانه این کار جدید دستم رو باز تر کرد و میتونم خیلی زودتر برم سراغش:)

۸_شکرگزار این شغل و درامدی که بابتش دارم هستم اما هر طور که فکر میکنم نمیتونم اینو تصور کنم که تا اخر عمر سر این کارم و خوشحالم از تغییر رشته ارشد و امیدوار به تغییر شغل در آینده ای نزدیک.

آدم با داشتن یه شغل نیاز های متفاوتی ازش رفع میشه و به نسبت این رفع نیازها رضایت شغلی هم بیشتر میشه، نیازهایی مثل نیاز مالی( که اولیشه)، نیاز ارتباط، موثر و مفید بودن، تعلق داشتن و ... و من به چیزی که فکر میکنم اینه که درصد خیلی کمی از نیازهام با شغل فعلیم رفع میشه( که اونم بیشترش مالیه) و اصلا دلیل اینکه تمایلی به داشتن شغل تمام وقت تو این حرفه و دریافت حقوق بیشتر ندارم همین عدم علاقه ست!

۹_پستای زیادی این روزا نوشتم و پشیمون شدم از انتشارش! و نهایتا فقط چون دلم نوشتن میخواست سعی کردم که یه پست معمولی بنویسم.

 

 

 

  • ** گُلشید **

بعضی کتاب ها رو باید جرعه جرعه خوند . و عجله برای تموم کردنش معنی نداره . قلم نادر و عاشقانه ارام از اون دست کتابهاست .

دقیقا همینطوره، بعضی از کتاب ها رو باید باهاشون زندگی کرد...

مشتاقِ پست‌هایِ معمولیِ بیش‌تر.

چشم:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan