افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت!

هر چی که جلوتر میرم بیشتر و بیشتر به این پی میبرم که آدم هرچقدر هم سعی کنه که از فرصت ها و لحظه هاش استفاده کنه بازم بخشی از اون رو از دست میده و تلف میکنه.

و خب غیر قابل درک هست کسی که بگه من از همه ی فرصت ها و لحظه هام استفاده کردم!

وقتی که آدم یه برهه ای رو پشت سر میگذاره بعد تازه میفهمه که چقدر کم از اون برهه استفاده کرده.

یه روزهایی تو زندگی آدم هست که هرچقدر هم تلاش کنی دیگه شبیه اون روزا رو نمیبینی!

اگر هم ببینی شاید دیگه طعم اون اولی رو نداشته باشه!

هفته ی قبل بالاخره بعد از  یک سال یک بار دیگه دور هم جمع شدیم.

دیداری که قرار بود تو زمستان باشه ولی نشد.

پریسا و نسترن از دو تا شهرستان مختلف اومدن، من و زهرا هم که مرکز استان بودیم، خب میشه گفت حسنش این بود که چهار نفرمون تو یه استان بودیم و چقدر خوب میشد اگه مهلا و ساناز هم که حالا کیلومترها ازمون دورن هم میشد بیان.

زهرا از همون اول گفت که بیاید خونه ی ما.

لینک عکس

صبح دور هم جمع شدیم و به اندازه ی یک سال دوری حرف نگفته داشتیم و جالب بود که اون روز دقیقا سالگرد جشن فارغ التحصیلیمون بود و وقتی اینو بهشون یادآوری کردم نسترن گفت آره راست میگییی پیوندمان مبااارک:))

پریسا میگفت پشیمونم که اون روزا به حرفاتون گوش نکردم و هر تعطیلی که میشد میرفتم خونه و پیشتون نمیموندم.

پریسا از لحظه های اون روزاش استفاده نکرد و منی که اون روزا حس میکردم که دارم از لحظه هام استفاده میکنم الان دارم میفهمم که چقدر فرصتا رو تلف کردم!

اینکه میگم بعضی روزا هیچ جوره تکرار نمیشه رو حس کردم.

جمع بودیم ولی جمعمون خیلی با جمع اتاق ۵۱۳ فرق داشت!

زهرا از کتلت هایی که تو خوابگاه درست میکرد درست کرده بود ولی طعم اون کتلتای تو خوابگاه خوشمزه تر بود.

اون موقعها وقتی کنار هم دراز میکشیدیم از رویاهایی که برای بعد از سرکار رفتن داشتیم با ذوق حرف میزدیم.

حالا هممون مشغول به کار هم شده بودیم ولی مثل قبل ذوقی نداشتیم.

دیدن بخشی از عکسا و مرور خاطرات و خنده هامون و حرف زدن از هر دری روز خوبی رو برامون ساخت و تهش شد غروب غم انگیزی که دل خداحافظی کردن از هم رو که معلوم نبود دیدار بعدی کی باشه رو نداشته باشیم.

لینک عکس

پ ن۱:این قاب دلخواه من تو خوابگاه بود:)

پ ن۲: الان دارم به این فکر میکنم که چرا هیچ عکسی اون روز نگرفتیم که به عنوان یادگار از اون روز بمونه؟

و اینکه خدا خیر بده اون فرد یا افرادی رو که دوربین عکاسی رو اختراع کرد که بشه باهاش خاطراتو ثبت کرد:)

پ ن۳: عنوان از سعدی

 

 

  • ** گُلشید **

دلم از این کلاه ها و روپوش گشادای فارغ التحصیلی خواست 😁

نوبت به تو هم میرسه:)

آی عَم عجول :D

عجول نباش مثل این پریسای ما بعدا پشیمون میشیا:)

آخی😍چقد خوب:)❤

باهات خیلی موافقم حتی مایی هم که کلاسا درسا تخصصی وسنگینی مثل اصول مهندسی که همش فرمول وحل مسئله ها یه صفحه ای بودو می پیچوندیمو تو دانشگاه می نشستم به حرف زدن:))

وشیطنت کردن 

الان به شدت حسرت اون روزا واستفاده نکردن بهتر از اون روزامونو میخوریم:((

ومنم موافقم که دیگه هیچوقت اون حسا برنمیگردن :((

:)
میدونی حسن خوابگاهی بودن اینه که انقدر تو خوابگاه حرف میزنیم تو کلاسا میتونیم به درسامونم برسیم:)
هر چند ما همیشه تو دانشگاهم در حال حرف زدن بودیم😅

دقیقا:/

بسلامتی فارق التحصیل شدین:)

هرچقدر هم از وقتمون درست استفاده کنیم، باز که حساب کتاب اون روز رو میکنیم، میبینیم یه جاییش رو تلف کردیم، چه برسه به روزای گذشته...

البته پارسال فارغ التحصیل شدیم و اگه ارشد قبول بشم دوباره اسیر التحصیل میشم:)))
ولی بازم ممنونم سلامت باشین:)

دقیقا...

سلام آجی گلشید🌹

ان شاءالله همه ی روز ها همین قدر بهتون خوش بگذره😍

 

خوش به حال شما دوران دانشجویی رو گذروندین

من که بعد از چند سال کنکور تازه خواستم یه خورده از دانشجو بودن لذت ببرم که به ترم دو نرسیده این کرونای لعنتی اومد و خونه نشین شدیم😢

ولی یه جشن روز دانشجو با بچه ها گرفتیم😅😅

 

من کلا میانم با عکس گرفتن خوبه😄😄

تقریبا خاطرات رو ثبت کردم😃البته نه همشو

ترم دوم خودمو سرزنش می کردم که چرا ترم اول با بچه ها زیاد بیرون رفتم و کمی بیشتر درس نخوندم

ولی الآن میگم خوب شد حداقل اون ترم رو لذت بردم زیاد درس نخوندم😅😅😂😂

ان شاءالله این کرونا زودتر تموم شه و زندگی هامون مثل قبل بشه😔

 

من که در واقع دارم زندگیم رو تلف میکنم اون وسطای تلف کردن ، گاهی یه کوچولو کار مفید انجام میدم😑😔

ان شاءالله بتونیم درست از زمانمون استفاده کنیم.

 

سلامت موفق باشید🌹💕

التماس دعا🙏🌷

سلام عزیزم خوبی؟😍
مررررسییی همچنین❤

وای این جمله رو نگو، انقدررررر زود میگذره که خودتم باورت نمیشه. من و دوستام این جمله رو دوبار تو ترمای مختلف به بچه های سال اخر گفتیم و اونا هم جمله ای که من بهت گفتم رو گفتن، فقط موقعی که اخرش بشه حرفم رو متوجه میشی.

عزیزم اره واسه شما واقعا بد شد، ان شالله ترمای بعد جبران میشه.
کار خوبی کردید حسابی از این جشنا لذت ببرید، من که الان حسابی خوشحالم از اینکه تمااام جشنایی که دانشگاه میگرفت رو شرکت میکردیم:)

اره عکس خیلی خوبه منم همیشه عکس میگیرم😅
حالا دیگه غصه نخور واسه درس، سعی کن تعادل تو همه چی برقرار کنی نه اینطور که خیلی زندگیتو وقف درس کنی نه اینکه اصلا درس نخونی، به همه چی برس به اندازش ولی هیچ لذتی رو وقف درس نکن😉😂

خیلیامون اینطوریم از جمله خودم:/
ان شالله

ممنونم عزیزم تو هم موفق باشی❤🌹

به به من نیز تبریک میگم :)

خیلی ممنون:)
ان شالله یه روزی به خودت تبریک بگم:)

# نه پز خوابگاهی ها:))

 

دوستی خوب اونه پایداربمونه

 

من 6سال راهنمایی ودبیرستان بایکی صمیمی بودم خونه همم میرفتیم

 

مدام بیرون هم بودیم باهم

 

دانشگاه اون رفت مامایی یه شهردیگه

 

منم که اینجا

 

کم کم رابطه دوستیمون سرد شد

 

الان 2سالی هست ازهم بی خبریم:)

 

 

اینقدرررر خوبه خوابگااااه:)))

آره واقعا دوستی خوب اونه که پایدار بمونه.

منم یه دوست داشتم از اول ابتدایی تا اخر دبیرستان باهم بودیم دقیقا مثل شما خونه ی همم میرفتیم ولی بعدش اون ازدواج کرد و کم کم سرد شدیم، تازه خونشم نزدیکومونه ولی من اصلا نمیبینمش:)
تنها ارتباطمون سالی یه بار تو تلگرام حرف زدن یا یه وقت اتفاقی همدیگه رو بیرون دیدن شده.

با این دوستام هم مطمئنم که سرد میشیم کم کم:/

کلا نمیدونم چه سریه خیلی از دوستیا به مرور کمرنگ میشه

چرا عکسا باز نمیشن؟

واقعا؟ چرا؟

شاید نتتون ضعیف شده

نه اشکال از خود بیان هست.

بله متاسفانه بیان دوباره دچار مشکل شده.
لینک عکسارو جداگانه گذاشتم.

خیلی ممنون خوبم🙏💕

چشم سعی می کنم نگم😅😅

 

این جملتون رو سرلوحه ی زندگیم میذارم:

"هیچ لذتی رو وقف درس نکن"

😂😂😂😂

 

ممنونم🙏🌷🌷

خداروشکر.
آفرین:))

😂😂😂

سلام عزیزم

خوبی؟

همیشه و همه جا فرصت های از دست رفته نقش پررنگی تو کل زندگی همه ماها ایفا می کنه. هر چقدر هم تلاش کنی بهترین استفاده رو ببری وقتی در آینده برگردی عقب رو نگاه کنی می بینی تو بعضی مراحل یه فرصت های ریزی اون گوشه و کنار پنهان شدن که اون موقع برات قابل دیدن نبودن. و وای به حال آدمایی که اون فرصت ها خیلی بیشتر از حد معمول بوده. من که کلی فرصت هدر داده دارم و هنوزم در حال هدر دادنم و هر چی هم سر و ته زمانم رو جمع می کنم بازم می بینم نصف بیشترش الکی هدر رفته

فکر کنم گوشه ای از لذت هایی که دانشجوها می برن همین  هم خوابگاهی بودن و اوقاتیه که با دوستاشون می گذرونن هر چند تجربه ش نکردم اما حس می کنم خیلی لذت بخشه.

عکسا برای منم باز نمی شه 

سلام همراز جان 
ممنون خوبم شکر

آره واقعا.
آخ گفتی منم هرچقدر فکر میکنم بیشتر به این پی میبرم که اوقاتم رو هدر دادم.

آره واقعا لذت بخشه، یعنی اگه معاشرت با دوستا نباشه درس خوندن واقعا خشک و بی روحه.

لینک عکسارو جدا گذاشتم.

فارغ‌التحصیلی، با یک سال تاخیر، تبریک ((:

 

+علت باز نشدن عکس ها، bayan box هست!

 

خیلی متشکرم:)

آخه تا همین چند وقت پیش با فایرفاکس میشد عکسارو گذاشت که ظاهرا الان اونم نمیشه!

چه قدر خوبه که رفقا رو دید مخصوصا اینجوری.

قاب تان هم خیلی.قشنگ بود.

بله واقعا خوبه.
خیلی ممنونم:)

خوش به حال من که ذره ای این احساس تلف کردن وقت در من توان رخنه کردن نداره. واقعا خوشا به سعادت من. با این طرز فکر ناب.

خیلی دوست دارم پنج سال و ده سال بعد به این وبلاگ سر بزنم، ببینم چه کار می کنه؟!

احتمالا مدرس می شه. با دوستان خوب و محیط کار پر از سرگرمی و نشاط. بعد که یادش میاد دنیای خوابگاه، می گه چقدر دنیای کوچک نه چندان دلچسبی. مسلما دوران کار که از بیست و هشت تا چهل و سه در جریانه، خیلی جذاب تر و زیباتر از دوران تحصیله. 

کار، یک چیزی که تاثیر مثبت بر جامعه می گذاریم،‌اینجا خیلی جذاب تر است. 

ایشالله که وزیر بشی.

در ازدواج ت دقت کن. زندگی با ارتباط محدود و بهتر بگم، معدود بدرد شما نمی خوره، البته به نظر من با شناخت محدود من.

واقعا بدرد استاد دانشگاهی می خوری. خیلی آدم سرحال و مفیدی می شه، اگه بشه.

غصه گذشته رو نخور. اصلا غصه نخور. دنیا اصلا چی هست که کسی بخواد غصه بخوره. به خدا دنیا ارزش ذره ای غصه نداره. در دل اینطور باش و ورزش و مطالعه و کار بد رو چاشنی زندگی کن. حیف که نمی تونم بیشتر توضیح بدم. اصلا توضیح دادنی نیست. می خوام بگم سهل تر بگیر. سهل تر. همین. ممنون که خوندی.

:)
ممنونم از نظرات و انرژی مثبتی که میدید.
نظرات شما همیشه برام جالب و تامل برانگیزه.
امیدوارم که این وبلاگ تا مدت ها اینجا سرجاش بمونه.
وزیر رو که خیلی دیگه تند رفتید:)))
ولی استاد دانشگاه بودن و کلا معلم بودن عجیب با روحیم عجینه، امیدوارم که روزی اتفاق بیفته.
متوجه شدم منظورتون رو از بخش اخر کامتتون.
البته مدت هاست سعی میکنم سهل بگیرم ولی خب واقعا سخته ولی سعی میکنم که بتونم.
ممنون از شما
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan