عاشقانه های شهدا

هو العشق

مهدی کلاً آدم شوخی بود، اما در بیرون از خانه آنقدر آدم متین و موقری بود که بعضی از اقوام از من می‌پرسیدند در خانه اصلاً حرف می‌زند؟ تو صدایش را شنیده‌ای؟ با بچه‌ها هم خیلی شوخی می‌کرد به خصوص با احسان و آسیه.

مهدی بعد از اینکه برای نماز صبح از خواب بیدار می‌شد دیگر نمی‌خوابید. یک روز صبح سعی کردم دیرتر از خواب بیدار شوم که او هم دیرتر از خانه بیرون برود، آن روز هم نمازش را خواند، کمی بیدار بود، از من پرسید بیدار می‌شوی یا من بروم؟ گفتم الان بلند می‌شوم. داشتم صبحانه‌اش را آماده می‌کردم، چونه مرا گرفت کشید پایین و محکم دندان‌هایم را به هم زد و شروع کرد به خندیدن. می‌گفتم چرا مرا اذیت می‌کنی؟ می‌گفت تو چکار داری، مال خودم است، خودم خریدم. به او گفتم آره جان خودت، نه اینکه خیلی پول دادی، یک صلوات فرستادی و زن به این خوبی قسمتت شد، خودت هم که کوپنی هستی، یکبار در ماه می‌آیی و می‌روی، خیلی خندید.

آنقدر با هم بگو بخند می‌کردیم که وقتی مهدی می‌آمد، همسایه پایین‌مان می‌دید من حتی چشم‌هایم هم می‌خندد. آنها دزفولی بودند، به من می‌گفت صفیه، تو را به خدا لای در خانه‌تان را باز بگذار من بیایم گوش دهم ببینم شما به هم چه می‌گویید.

به نقل از همسر شهید مهدی باکری

...........................................

 

پ ن: عاشقانه های شهدا انقدر زیبا هستن که خوندشون لذت بخش تر از هزاران رمان عاشقانه ست، یه نوع عشق خدایی و خاصی تو زندگیشون بوده که با خوندش آرامش خاصی به آدم تزریق میشه.

یه چیز جالبی که تو خوندن عاشقانه های شهدا بهش پی بردم حریم خصوصیشون تو این عاشقانه ها بوده، اینکه تو عشق ورزیاشون هم جوانب احتیاط رو رعایت میکردن که مبادا کسی از نعمت عشق بی نصیب باشه و با دیدن عاشقانه های اونا غمگین بشه و حسرت بخوره.

مثل یکی از شهدا( متاسفانه اسم این شهید بزرگوار رو یادم نیست، چون چند ماه پیش تو وبلاگ یکی از دوستان خوندم و اون وبلاگ پاک شد) که به همسرشون گفته بودن دوست ندارم که ذره ای از محبت هایی که بهت میکنم رو برای کسی بگی.

یا شهید حمید سیاهکالی که با همسرشون بین خودشون رمز گذاشته بودن و هر بار به جای جمله ی دوستت دارم به همسرشون میگفتن یادت باشه.

و خیلی از شهدای بزرگوار دیگه مثل شهید صیاد شیرازی که به هر بهونه ای برای همسرشون هدیه میخریدن و کسی هم از این هدیه ها باخبر نمیشد.

و شاید همین عشق ورزیدن های خصوصی و ترس از حسرت خوردن دیگران باعث شده که یک عده افرادی که هیچ شناختی از سبک زندگی شهدا و مذهبی های واقعی ندارن خیال کنن که این افراد خشک و بی عاطفن و از نظرشون عاشق فقط اونایی باشن که از لحظه لحظه ی زندگیشون و خندیدناشون عکس و فیلم تو فضای مجازی منتشر میکنن و همه ی قوم و خویششونو از زندگیشون باخبر میکنن.

 

شادی روح همه ی شهدا صلواتی هدیه کنیم.

  • ** گُلشید **

لایک

👌👌👌

ممنونم:)

سلام عزیزم

اللهم صل علی محد و ال محمد و عجل الفرجهم

باید به زندگی شهدا و روابطشون با دیگران به خصوص خانواده هاشون غبطه خورد چون پر از زیبایی و حس آرامشی از جنس خداست. سادگی، زیبایی و کلی خصوصیت زیبای دیگه همه با هم در زندگی شهدا موج می زنه همینه که باعث شده لیاقت شهادت و جهاد رو پیدا کنن دیگه

سلام همراز جانم
دقیقا
واقعا زندگیشون پر از خصوصیات زیبا و ارامش بخشه.

با پی نوشتت خیلی موافقم..

 یه آرامش و محبت خاصی تو زندگیشون دارن

انشاءالله نصیب خودمون بشه : ))

:)
ان شالله:)

چقدر جای کامنت های محیا بین کامنتات خالیه...

 

راستش کتابی با محوریت زندگی شهدا که حالت داستانی داشته باشه نخوندم

 

اسم کتابو بزار:)

دقیقا:(

کتاب یادت باشد یه عاشقانه ی قشنگه، فعلا اینو بخون خواستی:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan