کمک از ما نوشتن از شما#( نجوای هر تپش ۱)

چشمانش را به آرامی از هم گشود، انوار زرین خورشید زیبا که جسورانه از لابه لای مولکول های شیشه ای پنجره به داخل اتاق می جهیدند لبخند را میهمان صورت زیبایش کرد.

  • ** گُلشید **

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan