کمی در پرسیدن سوال ها دقت کنیم:)_شیب_۷

یه خواستگاری بود که عجیب ترین و حرص درار ترین چیزارو ازش دیدم، البته نمیدونما شاید تو اون برهه سر قضایایی زیاد حساس بودم و کلا دلم به خواستگاری نبود ولی جدا هر چی فکر میکنم میبینم که نه واقعاا کلا یجوری بود.

تو جلسه ی اول صحبت ها که بعد یکی دوتا سوال سریع پرسید مهریه رو چندتا میزنید شما؟:|

شاید باورتون نشه ولی تا جلسه ی بعد دوبار دیگه پرسید  و تو جلسه ی دوم هم بازم پرسید( با اینکه همون بار اول گفته بودم تعداد خیلی بالا نمیزنیم) و اصرار و اصرار که ته تهش ۱۴ تا:) حالا من با تعدادش مشکلی نداشتم ولی با اینهمه تمرکز رو مهریه چرا.

از جمله چیزای دیگه اینکه دوبار پرسید"بابات چقدر میگیره؟" به همین سوی چراغ قسم به همین شکل هم پرسید:|

یا مثلا پرسید طلا داری؟

یا خانوادت ازت حمایت میکنن تو مسائل مالی؟

یا از بابات پول تو جیبی میگیری؟

:/

من که همون جلسه ی اول جوابم مشخص بود اما اصرار از خانواده( شما بشنوید مامان و خاله) که خانوادش خوبن و پسر سالمیه و فلان با یه جلسه چیزی معلوم نمیشه یکم بیشتر حرف بزنید بعد تصمیم بگیر منم تسلیم شدم.

یه چیز باحال دیگه اینکه تو هر دو کلمه حرف زدن یکسره میگفت خب سوال بپرسید دیگه:)))

تو جلسه ی اول گفت که من تا حالا جایی خواستگاری که به صحبت کردن منجر بشه نرفتم اولین باره.

بعد گفت شما تجربتون بیشتره شما سوال بپرسید:|

گفت که" من حجاب برام خیلی مهمه در این حد بگم که مثلا زن داداشم میاد خونمون جوراب میپوشه، افتاد؟" بعدم یه خنده ی ریزی رفت.

با بحث حجابش کاری ندارم ولی افتاد؟؟؟؟نه واقعا افتاد؟؟؟:))

آهان یه چیز باحالم بگم.

گفتم که من ابراز احساسات و محبت کلامی برام خیلی مهمه بعد گفت یعنی چی میشه واضح تر بگید:))

خلاصه که با بیشتر حرفاش چهره ی درونیم این شکلی میشدo_O

بعدم از رو حرص خوردن چهره ی درونیم خندش میگرفت:))

باور کنید من که دخترم جلسه ی اول که هیچ ولی جلسه ی بعدی اونقدری که اون از مسائل مالی سوال کرد من حرف نزدم:/

خلاصه که چیزای عجیب و حرص درار هم گاهی جالبن:))

بنده خدا فکرشم نمیکرد که بهش جواب رد بدم، نمیدونم چرا؟:)

اینم بگم دیگه تامام:)

جلسه ی اول که هی گفت سوال بپرسید دیگه، گفتم خب همه رو تو یه جلسه که نمیشه و شناخت زمان میخواد؛ برگشت گفت خب الان فکر کنید جلسه ی دومه سوالاتونو بپرسید دیگه:) 

  • ** گُلشید **

فقط جمله اخر که الان فکر کنید جلسه دومه :))))

 

یاد اون جک افتادم که طرف میره باشگاه بهش میگن هفته اول بدن درد و کوفتگی داری میگه خب از هفته دوم میام!!

 

 

مرد زندگی بود ها ناشکری کردی ردش کردی!!!(:

:))
اون لحظه دیگه خودمم علنا خندیدم:)

عههه ایندفه خواستم برم باشگاه یادم باشه از هفته ی دوم برم:)))

اره واقعا حیف شد! :)

قسمت اخرش عالی بود.فکر کن جلسه دومه((((((((((((((: (پرانتز از اینجا تا اون سر ناپیدا)

:))

پرانتزات تموم نشه حالا:)

اگه این بیان ایموجی داشت انقدر اسیر بی پرانتزی نمیشدم((:

ولی، من هم تجربه داشتم راجع به تیتر پست. نه توی جلسه خاستگاری بلکه در رابطه با دوستام. یه سری سوالا پرسیدنشون از چند جهت خطاست.و انگار با پرسیدنشون اشتباه ادم چند برابر به چشم میاد. این بده. مرز بین جسارت و حماقت هم باریکه متاسفانه. ادم ی جاهایی نمیدونه چجوری رفتار کنه (: 

:)

اره کلا این نحوه ی صحبت و سوال پرسیدن تو همه جا و همه نوع روابط مهمه.
و واقعا هم همینه مرز جسارت و حماقت باریکه ولی ادمی که از رو اشتباه چنین چیزی رو مرتکب بشه نهایت دوسه بار مرتکب میشه که قابل چشم پوشیه ولی هر بار مرتکب شدن دیگه اشتباه نیست و جزو شخصیت ادم میشه!

اینی که من فهمیدم اصلا پول براش مهم نبوده  XDD

حیف حیف ...نباید ردش میکردین XDDD

D:
حالا از این جهت هم میشه نگاه کرد که میخواسته بفهمه چقدر تناسب مالی داریم ولی واقعا راه های بهتری برای فهمیدن این تناسبه وجود داشت:)

ای بابا کم کم دارم نسبت به تصمیمی که گرفتم شک میکنمااا:)))

:))

ولی درعوض این حد از خنگیو این حرفاش بامزه بود همیشه میتونستی بهش بخندی 

قدرشو ندونستی:))

 

پ.ن: گوشیم روشن نمیشه ببینم واتساپ جواب دادی یانه 

باگوشی قرضی اومدم بیان :)

 

دسترسی به هیچی ندارم جز بیان:))

 

 

😢😢دلم برای کامنتات تنگ شده بود.

:))
حالا دیگه نگو خنگ، خنگ نبود بیچاره اعتماد به نفسش بالا بود:)

سلام

 

+پسر : فکر کنین جلسه دومه، سوالتونو بپرسین :))

- دختر : فکر نمیکنم، ایمان اوردم جلسه دومه! O_o

 

مطمئنم قبلش کلی رو خودش کار کرده که چی بپرسه ، چی نپرسه :)

یادمه تو فیلم علائدین، غول چراغ جادو (جینی) رفت که با خدمتکار پرنسس قدم بزنه

وایساد از خودش تعریف کردن😂😂 بعد خدمتکاره از خوشحالی گفت ببخشید یه لحظه صبر کنید و در رو بست، جینی تا در بسته شد ، شروع کرد به خود زنی که این چه حرفی بود زدم و غیره که یهو، دوباره خدمتکار پرنسس درو باز کرد گفت ، همه چیز اوکیه، لطفاً ادامه بدید، بعدش دیگه جینی حرفش رو اورد سر اصل مطلب و گفت ، میشه با هم قدم بزنیم و اونم قبول کرد و رفتن...

خلاصه اینکه همه سواد آنچنانی ندارن و تجربه ای نداشتن، به فرض مثال فرق هست بین کسی که تجربیات بقیه رو شنیده در مورد خواستگاری ، با کسی که هیچ تو این قضایا تحقیق نکرده، ادم هست اصلا عقل درست حسابی تو کلش نیستااا ولی از بس تجربیات بقیه رو شنیده جوری رفتار میکنه که به دل مخاطبش میشینه و طرف جذبش میشه، بعد از ازدواج میفهمه با چه ادمی ازدواج کرده!!

بعضی ها هم هستن زیر و روشون کنی چه قبل ازدواج چه بعدش عوض بشو نیستن😄

من که تجربه ای ندارم، خدا عاقبت همه مجردین عالم رو بخیر کنه😅

سلام

:)))))

نه بابا اتفاقا چیزی که مشخص بود این بود که اصلا فکر نکرده بود چی میخواد بپرسه:)
میدونید تو بعضی چیزا صرفا نیازی نیست که ادم تجربه کسب کنه، نمیگم تجربه بی تاثیره ولی خب ادم میتونه واسه مهمترین اتفاقات زندگیش که ازدواج جزوشونه حداقل یه دوتا کتاب بخونه، دوتا سمینار گوش بده!
مثلا بعضیا میگن کسی که روابط دختر و پسری رو تجربه نکرده شناختی از جنس مخالف نداره، در صورتی که اینطور نیست همین شناخت رو هم بدون تجربه و از طریق مطالعه تا حدودی میشه به دست اورد.
اتفاقا ایشون تجربه های دوستان و اشنایانشونو زیاد شنیده بود به گفته ی خودش:)
کلا یعنی میخوام بگم ادم فرق بین کسی که از رو استرس یا بی تجربگی صحبت میکنه رو با کسی که از رو بی اهمیتی یا ویژگی های شخصیتیش صحبت میکنه میفهمه.

الهی امین:)

منم خنده‌کنان میخوام بگم که حیف شد اما کاش حالا که قبول نکردی یک جلسه بیشتر هم میذاشتی میومدن! بازم تعریف میکردی اینجا، هم خودت هم ما شاد میشدیم :"

:)))
دو جلسه شد دیگه.
بعد از جلسه ی اول یکی دوبار چتی حرف زدم باهاش بعدشم جلسه ی دوم. نوشتم که مهریه رو هم جلسه ی اول پرسید هم دوم تازه تو چت ها هم پرسید:|
موارد زیاد بود گفتم شاید حوصلتون سر بره بیشتر بنویسم:)

نه منظورم جلسه سومی بود که باعث افزایش مطالب میشد،

متن‌های تو که حوصله سر بر نیست بانو، من در بدون فرصت‌ترین شرایط میخونم و لذت می‌برم :) ولی قطعاً هنگامه‌ی برگزاری جلسه سوم برای تو خیلی حوصله سر بر میشد😅

اهان:)))))

لطف داری عزیزدلم باعث خوشحالیمه💙

اخ اره یعنی اصلا دیگه تمیکشیدم حرف بزنم اونم هی میخواست بگه سوال بپرسید دیگه😂😂

باید بهش میگفتی ببین بحث پولش نیست!😂😂😂

😂😂😂هنوز ترکشاش مونده تو جونم😂

به نظرم ساده بود بیشتر

اولش خودم هم گذاشتم رو سادگیش و حتی مامانم گفت ساده هست اما یکم که پیش رفت دیدم درسته آدم ساده ایه ولی هر رفتاری رو نمیشه با سادگی توجیح کرد خصوصا اینکه سنش هم کم نبود!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan