زندگی خوابگاهی،آری یا خیر؟

سلام دوستان عزیز امیدوارم حال همتون خیلی خوب باشه.

این پستی که منتشرش کردم احتمالا به درد خیلیاتون نخوره و مخاطبان اصلی این پست بیشتر دوستانی هستند که امسال کنکور دادن و یا قراره سال های آینده کنکور بدن و وارد دانشگاه بشن.

و خب شاید ابهاماتی درباره ی اینکه به شهرهای دیگه برن یا نه و در واقع ابهاماتی درمورد خوابگاه داشته باشن که امیدوارم با این پست بتونم کمکی بهشون کرده باشم.

خب احتمالا عده ای تصورات خوبی درمورد خوابگاه و محیط اون ندارن و دلایل زیادی برای این طرز فکر وجود داره که یکی از اونها شاید صدا و سیما هست و من واقعا نمیدونم که چرا تو اکثر فیلم ها محیط خوابگاه یه محیط مخوف و بعضا  فاسد که افراد ناسالمی تو اون وجود دارن نشون داده میشه و یا محیطی که افراد در اون دائما در حال جنگ و عوا و لج و لجبازی هستن نشون داده میشه و بالتبع این فیلم ها روی افراد به خصوص خانواده ها تاثیر میذاره، یکی دیگه از دلایلش شاید دیدن افراد ناسالم خوابگاهی و یا شنیدن کارهای اونها میتونه باشه و خب ذهن اکثر افراد اینطوره که معمولا یه مورد یا دو مورد رو به تمام موارد تعمیم میدن و یا با دیدن یک نکته ی منفی تمام نکات مثبت رو نادیده میگیرن.

به عنوان یه فردی که 4 سال یک دانشجوی خوابگاهی تو تهران بوده میخوام که مزایا و معایب زندگی خوابگاهی رو بنویسم.

چند وقت پیش یه نفر بهم گفت که از خوابگاه متنفرم چون همه جور آدمی توش هست

اول از همه اینکه خوابگاه به هیچ عنوان اون محیط مخوف و فاسدی که تو اذهان عده ای وجود داره نیست.

خوابگاه هم دقیقا بخشی از جامعه ی معمولی که توش زندگی میکنیم هست.

ساختمان  یک خوابگاه دقیقا میتونه به عنوان یک محله ی کوچیک در نظر گرفته بشه و هر اتاق از این خوابگاه مشابه یک خونه ا زخونه های اون محله.

و دقیقا مثل همون محله هر فردی بیشتر از همه با افراد خونه ی خودش تعامل داره و بعد از اون این خود فرده که تصمیم میگیره با چه کسانی تعامل داشته باشه و از چه کسانی تاثیر بپذیره.

ممکنه بگید خب از کجا معلوم که افرادی که با من هم اتاق میشن آدمای درستی باشن؟

من به شما میگم که تا یک یا دو ترم قرار نیست به هیچ کس اعتماد کنید و این بیشتر از هر چیزی به خود شما بستگی داره که با آدم های نادرستی که فرضا هم اتاق شما باشن همراه بشید و یا در مقابلشون مقاومت کنید.

چون آدمی که قرار باشه به راحتی تاثیر بپذیره نیاز نیست که صرفا ساکن خوابگاه باشه و تو هر محیطی حتی زمانی که تحت کنترل خانوادش هم باشه این تاثیرپذیری براش اتفاق میفته.

و مورد بعد اینکه از اونجایی که یک ترم و نهایتا دو ترم کافیه تا شما شناخت اولیه در مورد افراد رو کسب کنید، شما بعد از یک یا دو ترم به راحتی میتونید درخواست تعویض اتاق بدید و حتی با کسانی که دوست دارید هم اتاق بشید.

شما تو خوابگاه از اونجایی که با افراد مختلفی از نظر فرهنگ، اخلاق، عقاید،سبک زندگی و... در ارتباط هستید به مرور شیوه ی برخورد درست با افراد مختلف رو  یاد میگیرید.

شما تو خوابگاه یاد میگیرید که چطور اختلافات و تفاوت ها رو حل کنید و چطور به تفاهم و سازگاری برسید.

زندگی تو خوابگاه باعث میشه که شما تقسیم کار و مسئولیت پذیری رو یاد بگیرید.

باعث میشه که شما یادبگیرید که گاهی نیازه از خودگذشتگی کرد و کمتر خودخواه بود و یاد میگیرید چطور مراعات حال بقیه رو بکنید.

خب این یه امر طبیعیه که زندگی تو خوابگاه که یک محیط تقریبا عمومیه سخت تر از زندگی تو خونه ی خود آدمه،همین کنار اومدن با امکانات کمتر، تحمل رفتار و اخلاق بقیه، بعضا کنار اومدن با تممیز نبودن محیط، اینکه آدم همیشه نمیتونه طبق خواسته ی خودش عمل کنه مثل ساعت خواب و درس خوندن تو اتاق و جای خودت، تحمل شلختگیای بقیه و خیلی چیزای دیگه که شاید از معایب خوابگاه باشه و قطعا با توجه به نوع خوابگاه و هم اتاقیا میتونه متغیر باشه، همه ی این عوامل باعث میشه آستانه ی تحمل شما بالا بره و از شما یه آدم صبوری که تو شرایط سخت کمتر غرغر میکنه ساخته بشه.

شما یاد میگیرید که آدم هارو با تمام ویژگیای خوب و بدشون دوست داشته باشید و کنارشون زندگی کنید.

همه ی این عوامل البته به شرطی که واقعا سعی در یاد گرفتنشون رو داشته باشید به شما کمک میکنه در آینده زندگی مشترک موفق تری رو داشته باشید و راحت تر با سختیا و تفاوت ها کنار بیاید.

زندگی تو خوابگاه از شما یه آدم مستقل میسازه که تو انجام کارهای خودش کمتر به دیگران وابستس. مثلا تمام خریداتون به عهده ی خودتونه، خدای نکرده دکتر رفتن، انجام کارهای بانکی،مدیریت دخل و خرجتون و خیلی کارهای دیگه.

حتی تو خوابگاه هایی هم که غذا میدن( تا جایی که اطلاع دارم بعضی از خوابگاه ها غذا نمیدن) آقایون پختن حداقل چندتا غذا رو یاد میگیرن و عده ای از خانم ها هم غذا یاد میگیرن و بقیشون هم دستپختشون بهتر میشه:)

از مزایای دیگه ی خوابگاه اینه که میتونید کنار هم درس بخونید و اشکالاتتون رو به راحتی کنار هم رفع کنید،ایام امتحانات فضای خوابگاه کاملا حال و هوای امتحان و درس رو داره و شما ناخوداگاه به سمت درس خوندن کشیده میشید و به خاطر همین معمولا بچه های خوابگاهی از شاگردهای برتر کلاسشون هستن( البته که اینم باز به خود شخص بستگی داره)

در کنار همه ی اینها خوابگاه یه تجربه ی واقعا قشنگی برای آدم میسازه،دورهمی ها و حرف زدن ها و خندیدن ها، تولد گرفتنا، شرکت تو انواع برنامه های فرهنگی که خوابگاه برگزار میکنه مثل انواع جشن ها،عزاداری ها، اردو ها و...خاطرات قشنگی رو براتون ثبت میکنه.

مثلا تو خوابگاه ما یه روز تو ماه رمضان یه افطاری همگانی داشتیم و بچه ها تو آماده کردن غذا و تدارکات کمک میکردن و در نهایت یه سفره ی بزرگ تو حیاط پهن میکردیم و کنار هم افطار میکردیم.

یا تو مناسبای مختلف بچه ها به همراه دوستاشون نذری درست میکردن و تو طبقه ی خودشون و یا طبقات دیگه پخش میکردن.

روزایی بود که وقت آزاد داشتیم و با ذوق یه غذا درست میکردیم و با مخلفاتی که دوست داشتیم اون غذا رو کنار هم میخوردیم.

یه سوال دیگه که شاید برای بعضیا پیش بیاد اینه که خونه گرفتن بهتر از خوابگاه نیست؟

خب اول از همه اینکه باید از نظر هزینه مشکل نداشته باشید، خصوصا توی کلان شهرها که هزینه ی فوق العاده زیادی نسبت به خوابگاه براتون ایجاد میکنه.

مورد بعد اینکه شما وقتی خونه بگیرید باید فکر وعده های غذاییتون هم بکنید، به هر حال ممکنه خیلی وقتا فرصت غذا درست کردن نداشته باشید و یا حتی تهیه ی انواع مواد غذایی براتون مشکل باشه اما این موضوع تو اکثر خوابگاه ها حل شدست.

یه مورد دیگه که خصوصا واسه خانم ها شاید مهمتر باشه بحث امنیته، خب خوابگاه نگهبان و سرپرست داره و قوانین خاص خودش رو داره و از نظر امنیت مطمئنه.

ممکنه که شما همراه یکی دو نفر دیگه خونه بگیرید و پس از مدتی متوجه بشید که سازش کافی با اونها ندارید و یا کلا اونطوری که شما فکر میکردید نیستن، اگه تو خوابگاه چنین اتفاقی بیفته میتونید درخواست تعویض اتاق بدید اما وقتی خونه گرفتید تکلیف چی میشه؟

خیلی ها دلیلشون برای خونه گرفتن اینه که راحت تر میتونن درس بخونن یا مجبور نیستن شلوغی خوابگاه رو تحمل کنن که خب میشه تو کتابخونه و یا نمازخونه ی خوابگاه درس خوند و اگه هم اتاقی ها همراه باشن تو اتاق هم به راحتی میشه درس خوند.

در کنار همه ی اینها در نظر داشته باشید که دانشگاه های با سطح بالاتر و کلان شهر ها معمولا امکانات رفاهی خوابگاهاشون بیشتر و بهتر از جاهای دیگست که تو انتخاباتون اینو مد نظر بگیرید.

و اینکه اگر احتمال قبولی تو یه رشته ی خوب در شهر دیگه ای رو دارید به خاطر شرایط خوابگاه از اون رشته نگذرید!

زندگی خوابگاهی هر چقدر هم که سخت باشه نهایت ۴ سال از عمر شماست اما اون رشته در نهایت براتون باقی میمونه.

اگه که عمری باشه ان شالله به زودی یه پست دیگه با موضوع تجربه ها و توصیه هایی برای خوابگاهی ها و البته دانشجویان هم مینویسم.

امیدوارم که پست مفیدی بوده باشه.

حالا با این اوصاف از نظرتون زندگی خوابگاهی آری یا خیر؟:)

  • ** گُلشید **

هیچ چیزی به اندازه ی این که همیشه برام تعریف میکردن میگفتن تو خوابگاه خوراکیاتو از تو یخچال برمیدارن میدزدن منو نترسوند :)))

اصن واسه همین با زندگی خوابگاهی نتونستم کنار بیام :)))

خوراکیای من خطِ قرمز منه :))

شیکمو هم خودتونید -___-

این موضوع بیشتر تو خوابگاهای پسرونه وجود داره که با هم این حرفا رو ندارن:)
در کل این موضوعم مثل چیزای دیگست که زیادی بولد شده و  کاملا واقعیت نداره.
تو اتاق ما که اینطور نبود هر کسی یه گوشه ی یخچال جای مخصوص واسه خوراکیاش داشت و کسی بدون اجازه به خوراکیای کسی دست نمیزد:)

دخترخاله ام میگفت من هرچی میخرم میذارم تو یخچال فردا صبح میبینم ناپدید شده:))) دختر و پسر نداره :))

طفلی دخترخالت:)
میگم بستگی به هم اتاقیا داره دیگه، البته دخترخالت حواسشو جمع کنه میتونه مچ طرف رو به راحتی بگیره.

خوشبحالت:(

منم تجربه خوابگاه دوس:(

بااینکه بنظرم سخته بخصوص که به هم اتاقی شلخته بی نظم وبی مسئولیت گیر آدم بیاد مطمئنم بدجور عصبیو کلافم میکنه:))

ولی کلاً خوابگاه ومستقل بودنودوست دارم

الانم مستقلم وهمه اون کارایی که شاید بقیه باتجربه خوابگاه بدست میارن مثل خرید ،اشپزی،کارابانکی،دکتر،مدیریت دخل وخرجو...

رو خودم انجام میدم

ولی باز حس میکنم بودن تو یه‍ شهر دیگه استقلال وتجربه بیشتری داره برام وبراهمین  از همون نووجونی باوجود استقلالی که داشتمم دلم میخواست خوابگاهی بشم

آرزو به دل نمیرم جمعیاً صلوات😭😅

:)
شلختگی و اینا رو هم میشه تا حدودی باهاش کنار اومد و هم میشه طرف رو درستش کرد اما خدا نصیب نکنه آدم خودخواهی که حرف هیچ کسو قبول نداره در این صورت فقط باید اتاقو عوض کرد.
ان شالله به آرزوت میرسی:)

اه اه دعبامون میشه قطعاً:))

 

ولی خدایی خیلی سخته بنظرم منو خواهرم دونفریم تویه اتاق خیلی سخت کنار میایم:))

 

میشه بدون دعوا هم همه چیو حل و فصل کرد.
من خودم تو این ۴ سال حتی یبارم با کسی دعوام نشد، چرا سرنگین شدم ولی دعوا نه.

خب همینه که ادم کم کم یاد میگیره؛)

واسه هرکدوم از اتاق ها یه یخچال نمیذارن که راحت بشه از بین هم اتاقی ها تشخیص داد.

مثلا یه یخچال رو بین سه تا اتاق مشترک میکنن :))) از اتاق های دیگه برمیدارن :D

اها پس یخچال جدا ندارن.
اره دیگه تو متن هم گفتم امکانات رفاهی خوابگاه هم مهمه.
البته دعواهای خوابگاه هم جذابیتای خودشو داره =)
البته اینم هست:)

دعوا کلا نمک زندگیهD:

:)شوخی میکنم فک کن من دعواکنم:))

 

نتایج انتخاب رشته کی میاد؟

لفتی دوباره خوابگاه دوست پیدا کلدی منو یادت نرها😢😅

:)

نمیدونم احتمالا تا اواسط مهر بیاد.
مگه من بهتر از تو پیدا میکنم؟

اگه اجازه بدی از اون ور بیام اینور بقیه حرفامو بزنم:

 

الان که دارم فک می کنم می بینم من ترجیح میدم به جای خوابگاه رفتن، خونه بگیرم :)

درباره اون که گفتین اگه با چن نفر دیگه خونه بگیرین ممکنه بعدا سازش نداشته باشین هم خب من ترجیح میدم تک خونه بگیرم که با این مشکلات مواجه نشم :)

تنها زندگی کردن خیلی دوست😉

 

راستی دوباره می تونم یه سوال حاوی کنجکاوی بپرسم؟

در پاسخ به کامنت محیا خانم گفتین:

«من خودم تو ایچ ۴ سال حتی یه بارم.....»

الان با خودم دارم فک می کنم این «ایچ» چیه؟

خواهش میکنم راحت باشید:)

خب واسه شما آقایون مشکل خاصی ایجاد نمیکنه تنها زندگی کردن تو یه شهر دیگه:) البته اگه از پس هزینش بر بیاید:)
اینم بگم که بستگی داره دیگه بعضیا مثل خودم از تنهایی میترسن.

اشتباه تایپی بود:)
این ۴ سال:)

دلمون خوابگاه خواست ... 😅

:))

خوابگاهی بودن در عین حال که خیلی سخته ، شیرینه ^_^

خوابگاه فقط اتاق جوادی توی سریال بچه مهندس😄یه جلو خوب از خوابگاه در تلویزیون 😉

اوهوم دقیقا:)

من اون فیلم رو ندیدم ولی از اون جایی که شخصیت جوادی رو تا حدودی میشناسم پس خوبه که اونو به عنوان یه شخصیت خوابگاهی نشون دادن😅

عه خب خوبه پس تا اواسط مهر فرصت دارم مختو بزنم به اسم خودم بزنمت(میخواستم بگم عقدت کنم گفتم الان مخاطبات یوقت بخونن بگن این پسره نکنه😂😂😂)که یوقت  دختر تهرونیا مختو نزنن😅😂😂😘😍

سعی کن مختو نزنن من به پات نشستم به منم فکر کن😢😂😅❤ قول میدم دست از کارام بردارم وآدم سربه راهی بشم😂😂😂😂😢

 

😭😭😭 ضربان قلب من تند  میزنه میگم اروم بزن میگه نه نمیتونم😅😂

من قربونت برم😍😘❤

توباعث شدی هم چراغ خونت بشم هم یکی بهم بگه مگه من بهتر تو پیدا میکنی 

من الان تا صبح از ذوق نمیخوابم😅😢😍😘❤❤❤

 

جاداره بگم

تو با کل رویای من اومدی

تا تو ۲۴سالگی باورم زیرو رو شه😅😍😘

که زیباترین خط شعرای من

از تماشای چشم تو هر شب شروع شه😁😍(لانتی چشما طوسیتو میگها😅😂)

اومدی تا بره فصل دیوونگی

شدی آرامش کل این زندگی

با تو هر ثانیه عاشقانه‌ست برام

😁😍

 

گویند احسان خواجه امیری از آن زمان که مطلع شد محیا تو آهنگ سی سالگیش دست بردندی وشد۲۴سالگی جامعه ها درید ونعره زنان به بیابان گریخت😅😂

محیاااا از دست تو دختر😂😂😂
نه هیچ کس مخمو نمیزنه😂وای محیا کاش میشد پیش هم بودیم میچلوندمت😍😢

عزیزم❤❤❤

محیاااا😭😭😭با احساسات من اینکارو نکن دختر😢😅😍

احسان خواجه امیری کجایی؟😂😂

یه طوری گفتین واسه شما آقایون مشکل خاصی ایجاد نمی کنه یهو فک کردم چن سالمه:|

 

من هنوز تو خیالاتم یه پسر بچه ی ده ساله ام که تموم دنیاش یه توپ پلاستیکی دو لایه بود :/

به من نگین آقا این وصله ها به من نمی چسبه😂😂

 

نه از پس هزینه اش که برنمیام ، الان که بیشتر فک کنم می بینم خوبگاهم بد نیستا😀

 

واقعا از تنهایی می ترسین؟!

اصلا بتون نمی خوره:|

آخییی:))
پس پسرم چطور میخواستی تنها تو خونه زندگی کنی؟:)
ان شالله رشته ی خوبی رو تو شهر خودتون قبول بشین ولی واقعا خوابگاه جای بدی نیست:)

اره خیلی میترسم:)
یادمه یه شب خوابگاه مونده بودم و بقیه ی هم اتاقیام رفته بودن خونشون و منم رفتم با خواهش و التماس اون یکی دوستمونو که تو اتاق دیگه بود با پتو و بالشتش اوردم تو اتاق خودمون:)
چرا بهم نمیخوره؟:)

من ازخوابگاه زیادخوشم نمیاد:)

 

دوست دارم تنوعه ولی نه مدت طولانی

من خودمم گاهی خسته میشدم ولی خب دوست دارم تجربه های جدید و متفاوت زندگی رو:)

چون تنهایی رو دوس دارم:)

نمی خواستم تنها تو خونه زندگی کنم صرفا فقط دوست دارم چنین کاری رو که البته امکانش نیست:/

 

توی شهر ما دانشگاه دولتی وجود نداره، در هر صورت باید از اینجا برم:|

 

بهتون نمی خوره چون :

این پستتون رو هنوز تو یادم هست «یاد بگیر ناجی بودن را»

شاید یه روزی امکانش فراهم شد.

آهان پس قطعا برای پیشرفت باید کوچ کنید:)

آخه اون پست منافاتی نداره با این حرفم!
یه وقتی هست که آدم از تنهایی میترسه یا کلا دوست نداره ولی گاهی باهاش کنار میاد.
این ترس از تنهایی که بهتون گفتم صرفا ترس از نبودن جسم آدم ها کنارمه، اینکه مثلا کلا تو یه خونه تنها باشم برام ترس اوره وگرنه گاهی هست که ادما اطرافت هستن ولی بازم تنهایی( منظورم ترس از این نوع دوم از تنهایی که گفتم نبود، که البته خیلیامونم دچارشیم).

اگه باتو ومحیا هم اتاقی بودم خوشم میومد:))

عزیزم😍😢❤
جمعه ۲۱ شهریور ۹۹ , ۱۱:۲۵ در حوالی اریحا...

اتاق ما که تو خوابگاه پلنگ خونه بود... یه سره چایی و نسکافه و تخمه و هندونه و سریال شهرزاد...

پلنگ خونه:)))))

چای و نسکافه و تخمه و شهرزادو خیلی از اتاقا تجربه کردن:)

منم خییییلییییی زندگی خوابگاهی رو دوست دارم 

ولی با این وضعیت اگه قبول یه شهر دیگه هم قبول شیم همه اش قراذه غیر حضوری باشه :(

اونوقت من هیچوقت به آرزوم نمی رسم :(

:)
نترس عزیزم به آرزوت میرسی:)
والا قبل از کنکور من یه اطلاعیه خوندم که گفته بودن احتمالا کلاسای دانشجویان جدیدالورود حضوری باشه، تازه همین الان هم اختیار حضوری یا آنلاین بودن رو به خود دانشگاه ها دادن.
در هر صورت نگران نباش اگه حضوری نباشه نهایتا یک یا دو ترمه.

سلام گلشید جان خوبی

مرسی از پست خوبت 

راستی کنکورت و چجوری دادی ؟ حدس میزنی کجا قبول شی :)))

سلام عزیزم
شکر خوبم خودت خوبی؟
خواهش میکنم ممنون که خوندی:)
خوب بود خداروشکر:)
انتخابام که اول دانشگاه تهرانو زدم که احتمالش کمه ولی خب بعد از اون اول علامه و بعدش شهید بهشتی رو زدم که اگه خدا بخواد فکر کنم یکی از این دوتا رو بیارم.

هنوز چندین سال دیگه میرم دانشگاه..
اما من از همین الان تصمیمو گرفتم که برم یه شهر دور و خوابگاه..
شاید سخت باشه ولی از همین الان سختی هاشو به جون خریدم

چرا؟:)
دوست داری زندگی کردن تو یه شهر دیگه رو؟

آره زندگی کردن توی شهر دیگه رو دوست دارم و اینکه دلم میخواد یکم از مامان بابام دور باشم

ان شالله هر چی صلاحته همون بشه:)

مرسی گلشید جان

خداروشکر که راضی هستی 

چه خوبب

انشالله جایی که صلاحته رو قبول بشی عزیزمم😍😍

اگه بهشتی قبول بشی که که شاید گذرمون خورد تو دانشکده دیدمتتت😍😊

ممنونم ان شالله:)

😍تا خدا چی بخواد:)

اره دیگه اون موقع تقسیم وظایف میکردم کارا باشمابود:)

 

 

مریم😂😂😂😂

ولی واقعا فکر کن با هم هم اتاقی بودیم:)

میگما من اگه اومدم تهران میای ببینمت؟:)

پیشنهاد قرار میدی؟:)))))

 

نمیدونم میخوام درسمو ادامه بدم:)

آره چه اشکالی داره؟:)))

من روشن فکرم مخالفتی با ادامه تحصیلت ندارمD:

سلام

دوره خوابگاه شیرینه ما که از کپک ظرف ها  پنی سیلین تولید میکردیم:) قانون خوابگاه پسرها اکثرا اینه که موقع غذا درست کردن ظرف هارو  میشورن نه تموم شدن غذا

من که اشپزی یاد نگرفتم به جز تخم مرغ و ماکارونی، ما غذاهای ساده درست میکردیم  

سلام
وایییی پنی سلین😂😂
اتفاقا یبار یکی از همکلاسیای پسرمون یه عکس از اتاقشون فرستاده بود تو .گروه کلاسیمون، الحق و الانصاف وحشت کردیم😅
باز همون چندتا غذای ساده هم خوبه واسه روز مبادا:)

من خوابگاه نرفتم.

رفتم. کاش نمی‌رفتم.

دخترها خیلی آدم‌های خوبتری هستند تا پسرها.

:)

نکات خوبی بودن.اینجوری که شما میگید مزایای زیادی داره و خوبه.

بله مزایای زیادی هم داره:)

اولین کلمه ای که بعد از باز شدن صفحه وبلاگت دیدم *کنکور* بود و یه جوری رعشه به جونم افتاد که حس میکنم اللن که وقت استراحتمه و اومدم وبگردی هم باید برم درس بخونم +_+

 

+

من با خوابگاه موافقم :)

ای بابا چه شانسی:)

اره واقعا اسمش هم تنش آوره:)

+:)

به نظرم یکم سخته زندگی کردن با چندنفری که عادت های متفاوتی دارن و از بخش های مختلف کشور با آداب و رسومی متفاوت هستن 

یکم نه، واقعا سخته:)
ولی خب گفتم دیگه همین سختیه هم مزایایی داره.

سلام زندگی خوابگاهی بدی ها و خوبی های خودشو داره ولی به نظر من خوابگاه خوبه.

بله
خیلی ممنون از همراهیتون:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan