فرض کنید یه مسابقه ی دو برگزار شده.
یه عده کاملا برنامه ریزی کردن واسه کل مسیر و آماده هستن تا شروع کنن، یه عده دیگه هم نصفه نیمه برنامه ریزی کردن، یه عده ی دیگه هم اومدن و گفتن حالا همینجوری بریم ببینیم چی میشه!
مسابقه شروع میشه.
دویست متر مونده به خط پایان، خط پایان رو برمیدارن و یه کیلومتر اون ور تر میذارن!
اون برنامه ریزی کرده ها ناراحت میشن و اونایی که برنامه ریزی نداشتن خوشحال میشن که خب یه شانس دیگه وجود داره که من از اون جلوییا بزنم جلوتر!
دوباره صد متر مونده به خط پایان، اونو برش میدارن و ۳۰۰ متر اون ور تر میذارن و این ماجرا تا چهار بار اتفاق میفته!
تهش چی میشه؟!
یه نتیجهی کاملا غیر قابل پیش بینی!
واقعا این روزا دیگه دارم اوق میزنم از این تصمیماتی که داره گرفته میشه!
اشکال نداره اگه تالار های عروسی بازه، آخه کرونا علاقه ای به بزن و بکوب نداره واسه همین نمیره عروسی!
اشکال نداره اگه حرم ها و مساجد بازن، آخه کرونا بی دینه و اینجور جاها نمیره!
اشکال نداره اگه مسیر های بین استانی بازه و همه به راحتی مسافرت میرن، آخه کرونا اهل سفر نیست و این شهر و اون شهر نمیره!
آقا کرونا فقط و فقط یه بچه درسخونه که تنها جایی که میره سر جلسه ی کنکوره!
واقعا این مسئولین نمیفهمن با خودشونم چندچندن!
اخرش میترسیم برسه به جایی که بگن کنکور ۹۹ و ۱۴۰۰ با هم برگزار میشه!
البته ترس که نداره، کاش از همین اول اینو اعلام کنن که مردم بدونن تکلیفشون چیه.
نه اینکه کمتر از یه هفته مونده به کنکور دکترا و دو هفته به کنکور ارشد بیان بگن مجددا به تعویق افتاد!