قسمت دوم
پاییز ۱۳۹۷
شب بعد از شام
همونطور که دارم سفره رو تمیز میکنم به پریسا میگم: بعد چند وقت امروز بالاخره یکم بیکار شدیم یه نفسی کشیدیم.
پریسا: آره بخدا، این صبح زود بیدار شدنا پدرمونو دراورده.
زهرا و نسترن ظرف به دست میان تو اتاق.
زهرا: کی پدرتو دراورده؟
من: صبح زود بیدار شدن😅؛ چقدر ظرف جمع شده بود همون خوب شد دوتایی ظرفارو شستید.
نسترن: خب فیلم چی تو بساط دارین بشینیم ببینیم که خیلی وقته فیلم ندیدیم.
تو همین لحظه مهلا میاد تو اتاق.
زهرا با لحن شوخی: باز تو که اینورا پیدات شد، مگه تو خونه زندگی نداری یکسره اینجا تلپی؟😅
مهلا: اینجا خونه ی اول منه😅تازه کلیدشم دارم حرف نباشه😅تازه ببین براتون لواشک و تخمه هم اوردم:)
من: 😂😂خونه ی دومم نه، خونه ی اول😂😂
پریسا: مهلا فیلم چی دارید ببینیم امشب؟
مهلا همونطور که لواشک رو مزه مزه میکنه: نظرتون چیه فیلم ترسناک ببینیم؟
من: یه لواشک بده به من دهنمونو اب انداختی با این خوردنت، بعدم موافقم شدییید.
نسترن: نههههههههه من میترسم شب خوابم نمیبره.
من: عههه بیاید ببینیم دیگه بخدا دست جمع خیلی کیف میده.
پریسا: هرچند که میدونم سکته میکنم ولی موافقم😅
زهرا: چه فیلمی ببینیم اخه، چیزی نداریم که
من: چرا من فیلم احضار روح یک رو دارم تو فلشم، قبلا هم با دخترعموم دیدم خیلی خفنه.
نسترن: وااای توروخدا نههه من میترسم😫
ما چهارتا: عههههه لوووس
دقایقی بعد همگی کنار هم خیره به لپ تاپ ...
زهرا: بچه ها نمیشه من وسط بشینم؟😢
من:😂😂😂😂میترسی جن از پنجره بیاد بخورتت؟؟
پریسا:😂😂بیا جلوی من بشین
دقایقی از فیلم میگذره که اوایل با تصاویری از عروسک آنابل همراهه
نسترن گوشیش زنگ میخوره و در حال رفتن میگه من نمیبینم خودتون ببینید
مهلا:😂😂😂رفتنی لامپ رو هم خاموش کن.
من: نهههه تاریک میشه
پریسا : بذار خاموش کنه اینجوری کیف میده
فیلم همینطور جلو میره و صدای جیغای بلندمون اتاق و طبقه رو پر میکنه😅😅
فیلم تموم میشه و لامپو روشن میکنیم و یه نگاه به هم میندازیم، مثل جن زده ها به هم نگاه میکنیم😂😂
پریسا: یا اباالفضل چجوری امشب بخوابیم😂😫
مهلا: من برم بالا اتاق خودمون، شبتون جنی😅😅
زهرا: خیلیییی....مهلا😂😂( جای خالی رو خودتون پر کنید😅)
مهلا:😂😂مطمئنم از ترس خوابم نمیبره😅شب بخیر.
پریسا: بچه ها بیاید همون زمین پیش هم بخوابیم😢
نسترن:😂😂خداروشکر من فیلمو ندیدم
من: پاشید بابا ترس نداره که، بماند که سری اول خودم دیدم تا چند شب خواب نداشتم😅بیاید امشب با وضو بخوابیم جنا نمیان سمتمون😂
لحظاتی بعد لامپ خاموشه و میخوایم بخوابیم.
زهرا: واای امیدوارم که خوابم ببره
من: من که جام خوبه این بالام جنا بیان اول شمارو میخورن😂😂
پریسا: خیلی نامردید من از همتون دور ترم جلومم این کمدا هستن میترسم.
من: الان جنا از تو کمدا میان پاهاتو میکشن میبرنت😅😂
پریسا: گلشییییید خیلی نامردی
نسترن: وااای تورو خدا حرف نزنید من میترسم
زهرا: تو چی میگی اخه فیلمو که اصلا ندیدی😂😂
نسترن: بخدا قیافه ی اون عروسکه میاد جلو چشمم
ما سه تا:😂😂😂
پریسا: بگیر بخواب که خدایی تو یکی رد دادی😂😂
........
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار میشم و به سختی چشمامو باز میکنم، گوشیو خاموش میکنم، همه جا تاریک و ساکته، چشمامو میبندم و همینطور که فکر میکنم الان که نمازمو بخونم دوباره دو ساعت هم میتونم بخوابم آخجون، که یکدفه یاد فیلم دیشب میفتم همونطور که دارم خودمو به آرامش دعوت میکنم صدای آروم نفسهایی رو کنار گوشم حس میکنم، دارم به خودم میگم که توهم زدی و اروم باش که یهو یه صدای آرومی کنار گوشم میگه:
گلشیییید
هییییین بلندی میکشم و دستمو میذارم رو قلبمو و دوتا چشمامو اندازه توپ باز میکنم.
_نترس نترس منم پریسا
تو تاریکی چهرشو تجزیه و تحلیل میکنم و یه نفس بلند میکشم
پریسا: گلشید من یه ربعه بیدارم ولی ترسیدم پاشم برم بیرون، میدونستم تو بیدار میشی صبر کردم بیدار شی با هم بریم
من:😂😂😂😂ای واای خدا خفت نکنه😂😂بریم.
و با هم میریم که وضو بگیریم برای نماز😅
پ ن : فیلم احضار روح یا همون conjoring رو توصیه میکنم ببینید😅البته اگه مثل من بی جنبه نیستید و تا یه هفته بدخواب نمیشید😅البته قسمت دومش خیلی چرته😅با دوستام دیدیم ولی انگار که طنز میدیدیم😂