سکوت نکن...!

منشی گفت کارت‌خوان نداریم، ۶٠ تومان از عابربانک بگیرید بیایید.

فاصله‌ی عابر‌بانک تا مطب زیاد بود. 
گفتم چرا دستگاه پُز ندارید؟
خانم منشی گفت خودت این را از آقای دکتر بپرس!
گفتم لابد برای فرار از مالیات است دیگر...
این جناب آقای دکتر مگر بورد تخصصش را از فرانسه نگرفته؟

آنجا یادش ندادند برای مالیات نباید مریض‌هایش را آواره کند؟
این مالیات مگر چند درصد از درآمد ایشان است؟!
فضا متشنج شد!
جناب دکتر سخنانم را شنید و از مطب آمد بیرون‌ و به من گفت، من شما را ویزیت نمی‌کنم! لطفا" بروید بیرون!
من نرفتم.
جناب آقای پزشک به منشی‌اش گفت تا این آقا نرود مریضی را داخل نفرست!
پنج دقیقه گذشت، فقط پنج دقیقه!!
توی این پنج دقیقه چند تن از مریض‌ها آمدند جلو و به من گفتند به‌خدا حالمان خوب نیست، بروید بیرون بگذار ما هم به زندگی‌مان برسیم!
همه به من اعتراض کردند!!
هیچ‌کسی اما به دکتر اعتراض نکرد!!
حس بدی به من دست داد.
حس بازنده‌ها را داشتم.
به خودم گفتم رضا، از حقوق چه کسانی داری دفاع می‌کنی؟
برای کی و چه کسانی داری دست‌وپا می‌زنی؟ 
این‌ها یکی‌شان حتی حاضر نیست از تو حمایت کند!
زدم بیرون... 
با خودم گفتم جداً برای چه کسانی داری دست‌وپا می‌زنی؟ 
این مردم...؟!

رضا_جلودارزاده (نویسنده و روزنامه‌نگار)

 

پ ن: واقعا چرا باید همچین اتفاقی بیفته؟ چرا باید همیشه در مقابل حرف زور و ظلم سکوت کنیم؟

این متن رو که خوندم یاد ماجرایی افتادم، ترم سه که بودیم برای یکی از دروس غیراختصاصی سه واحدیمون از بیرون استاد آورده بودن که طبق برنامه این درس یکشنبه ها بود و وقتی رفتیم سر کلاس استاد که خانم جوانی هم بود گفتن که برنامه هاش جور نشده و فقط چهارشنبه بعد از ظهر میتونه بیاد.همه متعجب شدیم و گفتیم استاد ما برنامه ریزی کردیم برای کارامون خیلیا کلاس میرن و بچه های شهرستان دیگه اخرهفته ها خیلیاشون نمیتونن برن شهرشون و ...

استاد هم مثل کسایی که بچه ها رو گول میزنن گفتن که به هر حال شرایط من اینه، اینم بگم که فکر نمیکنم استاد دیگه ای باشه که این درسو براتون تدریس کنه و خودتون ضرر میکنید.

و در کمال ناباوری همه ساکت شدن و یجورایی رضایت...

و فقط سه نفر بودیم که همچنان مخالف بودیم، چون کاملا مشخص بود که ایشون کاملا با برنامه ریزی قبلی چنین تصمیماتی رو گرفته...و مدام هم تکرار میکردن که خودتون به درخواست خودتون نامه تغییر ساعت رو بنویسید و حرفامون بیرون نره:/

خلاصه اینکه خیلیا از برنامه هاشون زدن و کلاساشونو کنسل کردن و با یک جمله ی استاد از حقوق خودشون کناره گیری کردن و تلاش ما هم به جایی نرسید و اخرین جمله ای که ما رو حمایت کرد این بود که بچه ها اگه شما نمیتونید بیاید، این درسو حذف کنید😳😏

  • ** گُلشید **

از فامیل رضا معلومه پر دل و جراته (:

هیچوقت راضی به گرفتن حق خود نمیشیم.خودمون نمیخوایم حق خودمونو بشناسیم.چون اگه بشناسیم محکوم میشیم به اینکه چرا نگرفتیم.چند وقت پیش با راننده اسنپ داشتم حرف میزدم.میگفت خود این ملت نمیخوان حقشونو بگیرن.نمیخوان بدونن که کجای کارن.خودشون.چرا یکی نمیره از شهردارد ببپرسه وظیفه شهروندی و وظیفه شهرداری چیه.نمیرن.نمیرن.

راننده های اسنپ خیلی بارشونه.واقعا به اندازه یه فیلسوف یه معلم و یه استاد دانشگاه میفهمن و حرف میزنن.فقط حیف که تو چشم این مردم کسایی هستن که باید وایسن دم در چون پولشو میخوان بگیرن.

 

آره:)
دقیقا مردم و حتی خیلی خود ما هم که جزء همین مردم هستیم از دونستن حق خودمون و گرفتنش سر باز میزنیم.

راننده های اسنپ چون اکثرشون تحصیل کرده های مقاطع بالا هستن:/

:(((

دقیقا خودمون با کنار اومدن باهرچیزی وگذشتن خودمونو بدبخت میکنیم:/

من اصولاً اینجوری نیستم...

ولی واقعیت اینه یه دست صدا نداره:(((

 

دقیقا یه دست صدا نداره...
یکی هم بخواد حقشو بگیره چون همراهی نداره از همه جا رونده میشه و بازمیمونه...

اره مثلا اینی که داشتم باش حرف میزدم لیسانس برق داشت :| تازه با یکی هم ی بار اومدم تو تیم صنعت نفت شهرمون فوتبالیست بود :|

متاسفانه خیلی اوضاع بدی شده

چند بار اسنپ گرفته بودیم با دوستام که ماشینای مدل بالا بودن و ما واقعا تعجب میکردیم طرف چرا با این ماشین تو اسنپ کار میکنه نگو انقدر مشکلات ریخته سرش که مجبور شده:(

واقعا خیلی ناراحت کننده اس

ای کاش یکم مهربونی تو وجود ما ایرانی ها میبود که حداقل به هموطنامون پشت نمیکردیم

بعدش یه سریا دم از فرهنگ و نابسامانی ها و ......... میزنن

خب اول باید خودمونو اصلاح کنیم

چطور دکتری ک قسم خورده واسه نجات جون ادما میتونه بگه من شمارو ویزیت نمیکنم چطور دلش میاد برای اینکه بخواد پول بیشتر بگیره و مالیات نده یه فرد مریضو میفرسته بیرون واقعا چجوررری ؟!نمیفهمم

دقیقا یاد اون دکتری افتادم که بخیه بچه رو کشیده بود بخاطر اینکه مادرش نتونسته بود تسویه حساب کنه

ای کاش یکم وجدان تو وجود یه سری ادما میبود

میدونید چیه هیچی درست نمیشه تا خودمون نخوایم هرکسی دیگه فکر خودشه به فکر بقیه نیست

همونجور ک محیا گفت یه دستم صدا نداره

هعیییییییی

دقیقا خیلییی ناراحت کنندست...
به خاطر اینکه بعضی از پزشکا برای هدف پزشکی وارد این رشته ی مقدس نمیشن و هدفشون فقط مادیاته...
همینطوره تا خودمون نخوایم هیچی درست نمیشه
چهارشنبه ۱۳ شهریور ۹۸ , ۱۷:۰۱ ... به دنبال حقیقت ...

حقیقتا خیلی سخته...که آدم از ایستادگی خودش توی جبهه حق پشیمون بشه!

 

اما اگه هر بار یادآوری کنیم به خودمون که برای خدا ایستادیم نه برای به به دیگران یه کم راحت تر با نامردی بعضی و بیخیالی بعضی دیگه کنار میایم...مثل حسین علیه السلام.

 

و این یادآوری هم سخته...خیلی سخت.

دقیقا این پشیمون شدنه خیلی حس بدی داره...

درسته ادم وقتی به خاطر خدا ایستادگی کنه از حمایت نکردن دیگران ناراحت نمیشه، ولی خب داشتن چنین روحیه ای برای یه انسان عادی واقعا سخته، اینکه در برابر ظلم وایستی ولی هیچ کس همراهیت نکنه، با وجود اینکه همشون زیربار اون ظلمه دارن له میشن.

خیلی سخته...

اره واقعا): یه استاد شیمی داشتیم میگفت دارن از ساختار اتم علمو میبرن تو ساختار طناب.یگه باید برم اسنپ کار کنم :دی

خلاصه که امیدوارم این مشکلات حل شن...از این ارزوها.

هعععیییی:/

انشالله و البته با همبستگی خود مردم

من تا حقمو نگیرم اروم نمیشم 😁😁

هر جا برم یا اتاق معاونم میرم یاریئس برای شکایت 😁

آفرین به تو شیردختر:)

من قبلنا تو گروه سکوت کنندگان بودم 

 

الان فقط دنبال اینم موردای اینجوری پیش بیاد اول اعتراض بعد اغتشاش راه بندازم :))

آفریییین
دقیقا منم همینطور بودم و خودم هیچ اقدامی نمیکردم ولی اگه موردی پیش میومد حمایت میکردم اما الان نسبت به قبل خیلی بهتر شدم

 

یاد بازی فوتبال افتادم که وقتی داور به یه بازیکن کارت میده. و قضاوت ناعادلانه میکنه مربی و هم تیمی هایش  از اعتراض دست نمی کشند .درسته رای داور برنمیگرده و به ظاهر کار بیهوده ایه ولی این اعتراض میتونه زنگ خطری برای اون داور باشه تا دفعه های بعدی دقیق تر سوت بزنه 

پس حتما هر اعتراضی تاثیری داره الانم فک کنم اعتراض این اقا هم حتما روی وجدان اون دکتر تاثیر گذاشته و شاید باعث بشه یکم عذاب وجدان بگیره و حتی باعث شده بیمارا دید منفی پیدا کنند به دکتر و سری بعدی دیگه به اون دکتر مراجعه نکنند پس این آقا بازنده نبوده قطعا حق به حق دار میرسه 🌸🌸

به نظر منم حتی اگه اعتراض به جایی نرسه حداقل نتیجه ی مثبتش اینه که در مقابل حق خوری سکوت نشده و تا حدودی بقیه رو تو موارد مشابه ممکنه تحریک کنه

واقعا دیگه هیچ کس حاضر نیست از حق مسلم خودش حمایت کنه... متاسفانه... 😔

نمیدونم واقعا دلیلش چیه که اینطور شده....

خوش اومدی:)
جمعه ۱۵ شهریور ۹۸ , ۱۶:۰۳ "NEMO" The one without a name

متاسفانه قوانین مالیاتی هم خیلی روشن نیس برای پزشکان و هر ماه تغییراتی داره که خیلی از پزشکان، بخاطر این کسری حقوقشون از طریق نظارت و قوانین ضعیف مالیاتی، از داشتن دستگاه پوز تو مطبشون خودداری می کنن. برای تغییر، باید از مراجع بالاتر اقدام کرد، صرف رو به رو شدن و وایستادن جلوی ی پزشک، کفایت نمی کنه، اون هم خودش گرفتار این بی عدالتی ها و بی نظمی هاست! 

خیلی خوش اومدید
عذر میخوام اگه بی عدالتی هست برای همه هست، اگه تغییرات قوانین مالیات هست برای تمام پزشکان هست
چطور خیلی از پزشکا چنین کاری نمیکنن؟
پس وجدان کاری کجا میره؟حس انسان دوستی کجا میره؟ مگه همه ی این پزشکان سوگند نخوردن که نفع بیمارو به نفع مادی خودشون ترجیح بدن؟
مشکل اینجاست که هیچ کس حاضر نیست از خودش شروع کنه و همه ، همه چیو پاس میدن به مراجع بالاتر
مثل اون مغازه داری که جنسی که به قیمت قدیم خریده رو به قیمت جدید میفروشه...وقتی هم بهش میگی میگه تقصیر ما نیست
به نظرم اینا همش به وجدان ادم برمیگرده وگرنه تو جایی که همه ی قوانین درست باشه و مو به مو اجرا بشه که خطا نکردن هنر زیادی نیست
اونی که تو جامعه ی پر هرج و مرج و ناعادل خطا نکنه و وجدان داشته باشه هنر کرده...

با حرفات و انتقاداتت موافقم، منم از حرکت اون پزشکه حمایت نمیکنم، کلاً خواستم بگم ازون زاویه هم به قضیه نگاه بشه و بعد اعتراض کرد. مسلماً انسانی که تو اوج هرچ و مرج و نابرابری، همچنان وجدان داره و سعی میکنه اخلاقی زندگی کنه، حرکت ارزشمندی انجام داده.

بله حرف شما هم درسته:)

ببین به کجا رسیده ایم که زود ساکت میشویم😔

آره:(

خوش اومدی لبخند ماه عزیز

😊🌹

 

🌹🌹

سلام

فکر میکنم یکی از دلائلش اینه که مردم ما یکبار با بزرگترین مکتب، با بزرگترین دین، با کاملترین مذهب، بلندترین شعائر، بهترین رهبر، و پرداخت بیشترین هزینه ی خون انقلاب کردند، و تهش شده این! دیگه امیدی نمی مونه براشون... بخصوص وقتی جان کسی در دست منت کس دیگه ای هست... از قدیم گفتن: "تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد" بیخود نبود...

خیلی متأسفم برای بلایی که سر امیدمون اومده... نمیخواستم فاز منفی بدم ولی نمیتونم یأسی که بوجود اومده رو ندیده بگیرم...

دوستی داشتم که توی سیستان و بلوچستان زندگی میکرد. اونجا گهگاه تیراندازی و اینا میشد... از طرف یکسری ارگانها اومده بودن لب مرز رو دیوار بکشن که اشرار از بیرون نیان داخل و ناامنی ایجاد نکنن. دوستم میگفت خود مردم با بیل و کلنگ اومدن و اون دیوارو خراب کردن و با تهدید نمیذاشتن که مامورین کارشون رو بکنن. 

هر چی مامورین میگفتن این بخاطر امنیت خودتونه، اونا میگفتن بعدش چی؟ ما تأمین رزقمون از این راهه. اگه دیوار بکشید نمیتونیم رفت و آمد کنیم (قاچاق رد میکردن). اینجا نه زراعیه و نه کار دیگه ای هست... بچه هامون گرسنه می مونن... کسی هم به داد ما نمیرسه حتی جرأت نمیکنن به اینجا بیان!!

 

آدم دق میکنه این چیزا رو میبینه، میدونین... :(

 

ببخشید اگر اوقات شمارم تلخ کردم شرمنده...

سلام
بله درسته اتفاقا منم کاملا باهاتون موافقم و واقعیتیه که هست، از دست رفتن امید خیلیا و بی انگیزه شدن جوونا...درد کمی نیست.
و خب به نظرم این ناامیدیه باعث شده خیلیا قدرت تفکرشونو خاموش کنن و تن به هر چیزی بدن.
چقدر ناراحت کننده که حاضر شدن از امنیتشون بگذرن بخاطر اینکه از گرسنگی نمیرن:((( چه درد بزرگی:(
ما هممون هر روز با خبرهای مختلف به نوعی داریم دق میکنیم...

نه دشمنتون شرمنده، واقعیتیه که هست و هرروز داریم میبینیم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

یک جرعه لبخند

دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

به غم زان شاد می‌گردم که تو غم‌خوار من گردی

از آن با درد می‌سازم که تو درمان من باشی

"عراقی"

Designed By Erfan Powered by Bayan