تا حالا براتون پیش اومده انتظارتون زودتر از موعد سر برسه و یجورایی غافلگیر بشید؟
خیلییی کیف میده:)
طبق اطلاعیه قرار بود ۱۵ ام نتایج بیاد و خب باتوجه به سالهای گذشته احتمال زیادی بود که یک روز زودتر نتایج اعلام بشه و خلاصه من روی فردا تمرکز داشتم.
صبح به یکی از دوستام پیام داده بودم که حالشو بپرسم و تا شب قضایایی پیش اومد که دیگه به اینترنت دسترسی نداشتم و شب که تلگرام رو باز کردم دیدم گفته نتایج اومده!
آقا من چقدر استرس های کوتاه مدت اینجور لحظات رو دوست دارم:))
خیلی دوز هیجانش بالاست:)
الان یاد کنکور کارشناسیم افتادم که از اوج استرس و هیجان تو راه رفتن به کافینت نمیدونم چجوری راه میرفتم که یهو کفشم از پام درومد:)))
کد ملیم رو هم وسط گفتن به آقای کافینتی یادم رفت:)
ولی خب اینبار هیچ کدوم این اتفاقات نیفتاد چون خودم با گوشی داشتم میرفتم تو سایت.
خلاصه سرتونو درنیارم، بسی خوشحال گشتم از نتیجه و جیغ کوچکی هم سردادم و پریدم و اولین کسی که نزدیکم بود یعنی مامان رو ماچ باران نمودم.
رتبه ی گرایش مد نظرم بین ۲۰ تا ۲۵ شده بود و بهترین رتبم هم بین گرایش های دیگه ۱۲ بود.
و حالا یه نفس راحت کشیدم و خدا رو شکر کردم و مطمئن تر شدم بابت راهی که انتخابش کردم.
امشب تو همین پنل چیزی رو خوندم که برام یه نشانه بود .
مثل پارسال همین موقعها که داشتم تو سردرگمی دست و پا میزدم و دنبال نشانه هایی بودم برای پیدا کردن اون چیزی که برای منه و خدا چه مهربانانه کمکم کرد تا اون نشانه هارو ببینم.
و چقدر زود گذشت یکسالی که برام یه راه طولانی به نظر میومد.
پارسال یکی بود که بهم کمک کرد و خدا اونو به طور عجیبی سرراهم گذاشت و اون هم یه نشانه ی بزرگی برام بود و کاش الان هم بود تا بتونم ازش تشکر کنم.
این لحظه اون قدر برام شیرین بود که نتونستم اینجا به اشتراک نذارم، جایی که برام مثل یه پناهگاهه و افرادش نزدیک ترین افراد به کلبه ی افکارم...
این گلهای خوشگل رو هم ببینید لذت ببرید:)